مسیحیت پارسی persiachristianity

مسیحیت پارسی        persiachristianity
پرچم پرافتخار ایران

دوشنبه

مهاجرت اجباری یك نوكیش مسیحی بدلیل فشارهای امنیتی

.به گفته این نوکیش مسیحی، « در ایران کسانی که به آیین مسیحیت ایمان می آورند با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند» وی می گوید، با تمام عشقی که به خانه و خانواده ام داشتم مجبور به ترک خانه شدم و تمام کسانی که می شناختم به یک باره من را تنها گذاشتند و تنها چیزی که به من کمک کرد ایمان به مسیح بود.
آژانس خبری  « مسیحیت پارسی» : "عبدالرحمن محمد پوری" یکی از هزاران جوان ایرانی است که با وجود اینکه در یک خانواده مسلمان با عقاید اسلامی پرورش یافته اما نه تنها مسیر آنان را ادامه نداده بلکه با خواسته قلبی و مطالعه و تحقیق رو به سوی آئین مسیحیت آورد، وی با آنکه مجبور شد تا به دلیل برخوردهای تلخ خانواده و دوستانش و همینطور فشارهای ماموران امنیتی  حكومت مذهبی جمهوری اسلامی خانه و کاشانه خود را ترک و به دیار غربت سفر کند، همچنان بر ایمان خود استوار مانده و پیوندش را با خدای خویش عمیق تر می نماید. عبدالرحمن 29 ساله به خاطر عقاید مذهبی در حال حاضر در کشور ترکیه پناهجو است.
او درباره خود می گوید: «از سال 1385 با مسیحیت آشنا شدم و از سال 1386 به مسیح ایمان آوردم. از همان ابتدا شروع به تبلیغ و بشارت برای مسیحیت در شهر سمنان کردم که به علت کوچک بودن آن شهر  برایم مشکلاتی بوجود آمد. پس از آنكه در آن شهر با مشكلاتی مواجه شدم و با توجه به اینکه دوستان مسیحی خوبی در شهر مهاباد داشتم به آنجا نقل مكان كردم. آنجا خانه ای اجاره کردم و شهر مهاباد در واقع نقطه آغازینی برای شروع فعالیت های گسترده ام برای بشارت ایین مسیحیت شد.»
عبدالرحمن می گوید: «به عقیده من خشونت و تناقض در دین اسلام به حدی بود که حسی برای نزدیک تر شدن به خدا را احساس نمی کردم و به همین دلیل تصمیم گرفتم آیین مسیحیت را جایگزین دین موروثی اسلام کنم و اینطور شد که از اسلام خارج شدم.»
- دوری از خانواده و دوستان
وی درباره مسائل و مشکلات خانوادگی و اجتماعی بوجود آمده برای او در پی ترك از اسلام و انتخاب مسیحیت اظهار داشت: « خانواده و دوستان پس از روبرو شدن با این تصمیم عقایدم را نپذیرفتن و من را طرد کردند و مجبورم ساختند تا از خانه پدری بیرون روم، به دنبال آنها دیگر دوستان و آشنایان نیز به همین گونه با من بی مهری كردند و حتی من را کافر و مرتد می خواندند.» به گفته این نوکیش  مسیحی در ایران همه کسانی که به آیین مسیحیت ایمان می آورند با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند» عبدالرحمن می گوید : « با تمام عشقی که به خانه و خانواده داشتم مجبور به ترک خانه شدم و تمام کسانی که می شناختم به یک باره من را تنها گذاشتند و تنها چیزی که به من کمک کرد ایمان به مسیح بود .»
- محدودیت های جامعه سنتی
وی درباره شرایط آن دسته از انسان هایی که در جامعه سنتی ایران و با وجود شرایط امنیتی آئین مسیحیت را انتخاب می کنند اظهار می دارد: «ما در جامعه نمی توانستیم اعتقاداتمان را در جمع بیان بكنیم، جرات رفتن به کلیسا به طور علنی را نداشتیم و چون به لحاظ خطراتی که داشت رفتن به کلیسا دشوار بود مجبور شدم تا خانه خود را که در شهر مهاباد اجاره کرده بودم در اختیار خداوند قرار داده و تبدیل به کلیسای خانگی کنم.»
به گفته این جوان نوکیش چون رفتن به کلیسا و علنی کردن اعتقادات در جامعه برای او و دوستانش بسیار خطرناک بود، برای عبادت و تعلیمات الهیات مسیحی مجبور می شدند در کلیسای خانگی دور هم جمع شوند و به تعلیم كتاب مقدس بپردازند. همین عمل موجب شد که کلیسای خانگی آنها توسط نیروهای امنیتی شناسایی و پس از یورش و تهدید مامورین امنیتی جلوی فعالیت ها و عبادت آنها گرفته شد و  برخی از رهبران  كلیسای خانگی مورد شناسایی ماموران امنیتی قرار گرفتند.
وی با انتقاد از قوانین شرعی حاکم بر ایران می گوید: «پایه حکومت ایران براساس اسلام است و در اسلام حکم کسی که از دین خود برگردد "مرتد و محکوم به مرگ" می باشد . حکومت از هر جمعی می ترسد و خصوصن جمعی که خلاف عقاید اسلام و حکومت اسلامی باشد از آن بیشتر واهمه دارد. در یك كلام تحمل هیچ اندیشه دیگری را ندارد.»
عبدالرحمن ضمن اشاره به تجربیات تلخ خود در ایران ادامه داد: « وضعیت دیگر هم کیشان او در کشور اصلن مناسب نیست و آنان نیز با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند که متاسفانه گاهن باعث دستگیری و شکنجه و صدور حبس های بلندمدت و حتی تهدید به اعدام هم میشوند.»
- افزایش تهدیدها و خروج از ایران
وی در ادامه در خصوص خروجش از ایران افزود: : « پس از اینکه کلیسای خانگی ما توسط نیروهای امنیتی شناسایی شد، من به شهر ارومیه گریختم و در خانه یکی از دوستانم در آنجا مخفی شدم، سپس فردای آنروز مطلع شدم که نیروهای امنیتی با شکستن درب منزل وارد خانه من شده اند در این وضعیت به دلیل ترس از دستگیر شدن تصمیم گرفتم از ایران خارج شوم، پس از چند روز از طریق مرز زمینی وقتی به ترکیه رسیدم نیروهای امنیتی به خانه پدرم در سمنان نیز یورش بردند و پس از نشان دادن حکم، منزل پدرم را نیز مورد بازرسی قرار دادند و بعضی از وسایل شخصی برادرم را شامل كیس كامپیوتر – سی دی و  برخی كتاب های ایشان را با خود بردند.»
به گفته این جوان نوكیش مسیحی پس از شناسایی خانه وی در شهر مهاباد و هجوم ماموران به آنجا  ماموران امنیتی و قضایی در تاریخ 7/8/1390 طی حکمی از دادگستری استان تمامی وسایل شخصی و آنچه كه ماحصل كار و تلاش زندگی اش بود را ضبط و با خود بردند. حتی طی نامه ایی وی را از ادامه کار در محل کارش منع و اخراج کردند و چندین احضاریه نیز به خانه او فرستاده شده تا خود را به دادگاه انقلاب استان سمنان معرفی نماید.
- درخواست از جامعه جهانی
عبدالرحمن محمد پوری ضمن آروزی آن روزی که همه ادیان، روشنفکران و دگر اندیشان در ایران در کنار هم بتوانند آزادانه عقایدشان را ابزار کنند و هیچ انسانی به سبب ایمان و عقیده اش زندانی، شکنجه و یا اعدام نشود از مجامع جهانی و سازمان های حقوق بشری خواست تا با فشارهای بیشتر به حاکمان ایران به دلیل نقض حقوق بشر و ظلمی که به ادیان و روشنفکران روا می دارند حکومت را از این مسیر امنیتی و تاریک خارج کنند.
 محمد سهرابی ، سعید معینی & ابراهیم طباطبایی

هیچ نظری موجود نیست: