مسیحیت پارسی persiachristianity

مسیحیت پارسی        persiachristianity
پرچم پرافتخار ایران

جمعه

اگر ما «مسیحیان صهیونیست» هستیم، مصباح یزدی «شیعه نازیسم» است

(به نقل از محبت نیوز)


گفتگو با بهروز صادق خانجانی، درباره مسائل مربوط به جامعه مسیحیان ایران و تاثیر انتخابات بر آن

یکی از اتهامات سعید امامی که توسط دادستان جمهوری اسلامی به ایشان تفهیم شد مسئله قتل کشیشان مسیحی بود واین موضوع به طور روشن مشخص می کند که شهادت این عزیزان با برنامه جمهوری اسلامی بود و نظام در قتل کشیشان مسیحی دست داشته است زیرا دادستان قوه قضائیه نمی توانست بدون داشتن ادله و بر اساس هیچ و پوچ در پرونده سعید امامی چنین اتهاماتی را عنوان کند، چرا که سعید امامی از افراد وابسته به نظام و جزء بدنه آن بود و قطعاً جمهوری اسلامی نمی تواند برای کارگزاران خود بر اساس اتهامات واهی پرونده سازی کند.
رهسا نیوز – بابک اجلالی:
بهروز صادق خانجانیفشار بر مسیحیان، فشار بر بهائیان، بازداشت دگر اندیشان از هر نوعی که باشد، یورش به کلیساها و محافل بهائی و…، اینها حرف تازه ای  در جمهوری اسلامی نیستند، همیشه بوده و خواهد بود.
بعضی ها این کم تحملی را ناشی از ایدئولوژیک بودن نظام سیاسی ایران می دانند و بعضی ها معتقدند که حس قدرت طلبی و اقتدارگرایانه و تلاش برای حفظ آن منشاء این برخوردها است. هرچه هست بد بوده و خواهد بود، هر چه هست آن نتیجه ای که می خواستند را به دنبال نداشت ولی باز هم اصرار دارند، اصرار و اصرار… و این داستان همچنان ادامه دارد.
برخورد با اقلیت های دینی بخصوص مسیحیان و بهائیان از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب در جمهوری اسلامی شروع شد. بطوریکه در طی این سالها بنا به آمار ارائه شده از سوی جامعه مسیحیت حداقل پنج تن از مسیحیان نوکیش و یا کشیشان مسیحی در این نظام به قتل رسیده اند، ارسطو سیاح، اولین آنها بود، وی کشیش کلیسای انگلیکن بود که توسط عده‌ای ناشناس کشته و اموال کلیسایش توسط جمهوری اسلامی توقیف شد. کشیش حسین سودمند، رهبر کلیسای جماعت ربانی ، کشیشی بود که در مشهد زندانی و به دار آویخته شد. اما جفا بر مسیحیان تنها به کشته شدن رهبران کلیساها ختم نشد بطوریکه در طی این سالها صدها مسیحی نیز بازداشت و تحت بازجویی و زندانی بوده‌اند. چاپ کتاب مقدس به زبان فارسی ممنوع شده و برخی از کلیساها تعطیل و از مراسم کلیسایی جلوگیری به عمل آمده است.
در آخرین مورد از این دست برخوردها که همزمان با فضای آشفته داخل کشور در آستانه انتخابات همراه بود، شاهد دستگیری سه تن از نوکیشان مسیحی به نامهای محمدرضا فرید، سعید صافی و حمیدرضا قدیری، از اعضای کلیسای خانگی استان اصفهان، و بسته شدن یکی از قدیمی ترین و بزرگترین کلیساهای جماعت ربانی واقع در خیابان تخت جمشید تهران(طالقانی) و بازداشت کشیش”روبرت آسوریان” رهبر گروه الهیات مسیحی آن کلیسا و ۱۰ تن از خادمان و حاضران در کلیسا بودیم.
بهروز صادق خانجانی، یکی از رهبران کلیسای پروتستان موسوم به «کلیسای ایران»،  که خود بارها به دلیل فعالیتهای مذهبی اش بازداشت و زندانی شده است، درباره هدف حاکمیت از تعطیلی کلیسای جماعت ربانی با توجه به همزمانی آن با ایام انتخابات می گوید: نظام جمهوری اسلامی ایران عزم خود را جزم کرده تا طبق برنامه ریزی دقیقی که از سال ۸۸ با دستگیری اعضای کلیسای ایران شروع کرده است، مسیحیان فارسی زبان یا نوکیشان مسیحی را ریشه کن کند. وی معتقد است که این پروسه در دو فاز انجام خواهد شد که فاز اول آن از سال ۸۸ شروع شده و فاز دوم آن بعد از انتخابات چند روز آینده شروع خواهد شد.

وی در تشریح چگونگی شروع این سرکوبها  می گوید: این سرکوبها بخصوص بعد از سفری که آقای خامنه ای در سال ۸۹ به شهر قم داشتند و در آنجا طی سخنرانی که نوکیشان مسیحی را هم ردیف با فرقه های خطرناک اعلام کردند شدت یافت. بطوریکه بعد از آن شاهد بودیم در ابتدا با دستگیری اعضای کلیساهای خانگی این پروسه شروع و به تعطیلی کلیساهای رسمی و قدیمی مسیحیان انجامید.
وی در ادامه می گوید: بعد از هدف قرار دادن کلیساهای خانگی، تغییراتی در ادبیات جمهوری اسلامی رخ داد، چنانچه نوکیشان مسیحی را «مسیحیان صهیونیست» یا « مسیحیان تبشیری» خطاب کردند، که ما در آن زمان وقتی با این ادبیات مواجه شدیم، می دانستیم که هدف جمهوری اسلامی در واقع برخورد و سرکوب مسیحیانی می باشد که فعالیت دارند، یعنی مسیحیانی که ایمان خودشان را ابراز می کنند و  به بشارت مردم جامعه می پردازند و در همین راستا بود که نظام جمهوری اسلامی سعی کرد در بین جامعه مسیحیان تفرقه ایجاد بکند و آنها را از همدیگر جدا کند. به طور مثال به کلیساهای خانگی می گفتند که مشکل ما کلیساهای ساختمانی است و به کلیساهای ساختمانی برعکس این مطلب را القا می کردند.
اما بعد از سرکوب کلیساهای خانگی و دستگیری تعداد زیادی از اعضای آن مانند کشیش یوسف ندرخانی، کشیش بهنام ایرانی، کشیش فرشید فتحی و خود من، آنها با دستگیری اعضای کلیسای اسقفی،  سرکوب کلیساهای ساختمانی را شروع کردند و بعد به سراغ کلیسای انجیلی، کلیسای عمانوئیل و کلیسای پطروس نیز رفتند. در واقع آنان به دنبال تعطیلی و سرکوب کلیساهایی بودند که موعظه در آنها به زبان فارسی انجام می شد و بنابراین طبیعی به نظر می رسید که در طی این روند روزی به کلیسای جماعت ربانی نیز خواهند رسید. و می توان گفت که فاز اول این پروسه با تعطیلی کلیسای جماعت ربانی به خوبی (از نظر حاکمیت) به سرانجام رسید. به همین دلیل است که آنان با کلیساهای آشوری یا ارامنه هیچ مشکلی ندارند زیرا که همه واهمه آنان این بود که مبادا افرادی که پیغام انجیل و بشارت مسیح را به زبان فارسی می شنوند، آن را بپذیرند.
ایشان همچنین درباره تعطیلی کلیسای جماعت ربانی و همزمانی آن با ایام انتخابات و حواشی مربوط به آن گفتند: یکی از مسائلی که متاسفانه گروههای مسیحی هیچ توجهی به آن ندارند این است که آنان فکر می کنند که حاکمیت می خواهد کلیساها و اعضای آن را به اغتشاشات انتخاباتی ربط دهد، در حالیکه به نظر من چنین چیزی اصلا صحت ندارد. به نظر من کلیسای جماعت ربانی، کلیسای کم  سروصدائی نبوده است، کلیسایی بود که افرادی همچون شهید هایک و یا شهید دیباج و اکثر شهیدان کلیسایی که توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدند، از آن بیرون آمده اند و کلیسایی شناخته شده حتی در سطح جهانی است و به همین دلیل در ایام انتخابات بسته شد چرا که هم رسانه های داخلی و هم رسانه های خارجی به موضوع انتخابات در ایران به طور خاص نگاه می کنند و عمده توجه آنان و مخاطبان آنان مربوط به اخبار و مسائل انتخاباتی است و همین امر موجب می شود تا بسته شدن کلیسای جماعت ربانی که همیشه کلیسایی خبر ساز بوده، در بین اخبار داغ مربوط به انتخابات کمرنگ و یا حتی گم شود و نظر عموم نسبت به این موضوع مهم جلب نشود.


وی همچنین در ادامه با اشاره به قتل کشیشان این کلیسا در طی قتلهای زنجیره ای گفت: یکی از اتهامات سعید امامی که توسط دادستان جمهوری اسلامی به ایشان تفهیم شد مسئله قتل کشیشان مسیحی بود واین موضوع به طور روشن مشخص می کند که شهادت این عزیزان با برنامه جمهوری اسلامی بود و نظام در قتل کشیشان مسیحی دست داشته است زیرا دادستان قوه قضائیه نمی توانست بدون داشتن ادله و بر اساس هیچ و پوچ در پرونده سعید امامی چنین اتهاماتی را عنوان کند، چرا که سعید امامی از افراد وابسته به نظام و جزء بدنه آن بود و قطعاً جمهوری اسلامی نمی تواند برای کارگزاران خود بر اساس اتهامات واهی پرونده سازی کند.
بهروز خانجانی معتقد است که با بسته شدن آخرین کلیسای رسمی و ساختمانی مسیحیان، بعد از انتخابات دیگر شاهد فعالیت هیچ گروه رسمی در ایران نخواهیم و همه گروه های فعال به ناچار باید از طریق  کلیساهای خانگی به فعالیت خود ادامه بدهند و به این ترتیب جمهوری اسلامی وارد فاز دوم خود در مقابله با مسیحیان و سرکوب آنان خواهد شد.
وی در پاسخ به اینکه اطلاق مسیحیان صهیونیست چه تاثیری در افکار عمومی دارد، گفت: طبعاً این موضوع در افکار عمومی خارج از کشور هیچ تاثیری ندارد، اما در اذهان داخل کشور می خواهند به مردم  القاء کنند که مسیحیان «دشمن» مردم هستند، چون این نظام به طور خاص، در سی و چهار سال گذشته روی این موضوع کار کرده و اسرائیل را به عنوان نظامی ظالم و قاتل در میان مردم جا  انداخته است. نظام می خواهد با اطلاق چنین واژه هایی، در میان نیروهای داخلی وابسته به خود مانند بسیجیان این سرکوب ها را توجیه کند. همانطور که می دانید در میان اکثر افرادی که در داخل کشور زندگی می کنند مچ نظام باز شده و هیچ مشروعیت و مقبولیتی میان آنها ندارد. برای نمونه ما شاهد بودیم که، نظام برای اینکه مردم را به زور پای صندوقهای رای بکشاند، انتخابات شوراها را دو سال به تاخیر انداخت، موضوعی که در هیچ جای دنیا اتفاق نمی افتد، پس نظام بهتر از هر کس دیگری می داند که مشروعیتی در میان مردم ندارد و برای توجیه بسیجیان و وابسته های خود سعی دارد مسیحیان را به اسرائیل ربط بدهد.
پس اگر آنان ما را متهم به مسیحیت صهیونیست می کنند  ما هم در جواب می توانیم جمهوری اسلامی و تفکر مصباح یزدی را تفکر «شیعه نازیسمی» خطاب کنیم. زیرا که همواره بر این عقیده بوده اند که شیعه برتر است یا شیعه حق کشتن بقیه را دارد به مانند آنچه که هیتلر فکر می کرد.
بهروز خانجانی در ادامه می گوید: اتفاقا این سوالی است که  روزی یکی از بازجوها از من پرسش کرد و من در جواب ایشان گفتم، شما باید متوجه یک فرق عمده مسیحیان با مسلمانان باشید(مسلمانانی که با تفکر مصباح یزدی حرکت می کنند)، یک مسیحی ممکن است که نسبت به سرزمین اسرائیل و نه دولت و حاکمیت اسرائیل دید مثبتی داشته باشد، همانطور که مکه برای مسلمانان یک سرزمین مقدس تلقی می شود و آنها حتی به سمت مکه دعا می کنند در حالیکه حاکمیت مکه روابط خوبی با حاکمیت ایران ندارد و نظام سیاسی آنها دست شیعیان نیست، به همین ترتیب ما هم اسرائیل را سرزمین مقدسی می دانیم چرا که پیامبران زیادی در آن ظهور کرده و خیلی از مسیحیان دوست دارند سرزمینی را که مسیح در آن به دنیا آمد و در آن مصلوب شد ببینند و این عجیب نیست که ما یک حس خوب و مثبتی نسبت به این سرزمین داشته باشیم، اما هیچوقت یک مسیحی معتقد قبول نمی کند که برای سرکوب دشمنانش بمب در اختیار آنان قرار بدهد و نهایتا در دعاهای خودش به صورت خصوصی از خداوند می خواهد تا آن سرزمین را محافظت بکند، اما نظام جمهوری اسلامی برای اینکه تفکر خودش را پیش ببرد برای سرکوب مردم بی گناه و مخالفان خود اسلحه در اختیار دوستان و حامیان خود قرار می دهد مانند آنچه که امروز در سوریه اتفاق می افتد. پس اگر آنان ما را متهم به مسیحیت صهیونیست می کنند  ما هم در جواب می توانیم جمهوری اسلامی و تفکر مصباح یزدی را تفکر «شیعه نازیسمی» خطاب کنیم. زیرا که همواره بر این عقیده بوده اند که شیعه برتر است یا شیعه حق کشتن بقیه را دارد به مانند آنچه که هیتلر فکر می کرد.
اما در مورد مسیحیت تبشیری باید بگویم که خود جمهوری اسلامی در بسیاری از کشورها مشغول تبلیغ و تبشیر تفکر شیعه است و اگر تبشیر ما درا یران از نظر نظام جمهوری اسلامی، گمراه کردن مردم است پس چرا خود آنان در کشورهای مسیحی به گمراه کردن مردم آن کشورها مبادرت می ورزند؟ و به نوعی نگاه یک طرفه به این مسئله دارند؟ آیا در کشورهای غربی و مسیحی که ایران در حال تبلیغ و گسترش تفکر شیعه است کسی از آنان بازخواست کرده؟ کسی آنان را دستگیر و حتی به اتهام تبلیغ علیه امنیت ملی به اعدام محکوم کرده است؟
وی در توضیح فاز دوم از پروژه سرکوب توسط نظام جمهوری اسلامی می گوید: حکومت در فاز اول سعی کرد که همه کلیساهای رسمی را تعطیل کند و در این زمینه هم تقریبا موفق عمل کرد اما در فاز دوم ما شاهد خواهیم بود که همه گروههای رسمی مسیحیان پروتستان یا به گفته آنان «مسیحیان تبشیری» ساختمان رسمی ندارند و بنابراین ناگزیر برای ادامه فعالیت خود، به صورت غیر رسمی و در کلیساهای خانگی اقدام خواهند کرد و در اینجاست که جمهوری اسلامی به فکر مهار کامل این جریان است یعنی اینکه جمهوری اسلامی اکنون احساس کرده است که قدرت مهار این جریان را دارد و برای همه مسیحیان در تمام سطوح کلیسایی پرونده سازی کرده است، حتی وزارت اطلاعات کسانی را که فکر میکرد در نبودِ خادمان و کشیشان کلیسا می توانند به عنوان جانشین، مفید  و موثر واقع شوند را شناسایی و برای آنها پرونده سازی کرده است بطوریکه یا آنان را دستگیر کرده یا پرونده باز در مراجع قضائی دارند و یا احضار و تهدید شده اند و به این ترتیب اگر شما دقت کنید متوجه می شوید که کسانی که می توانستند به عنوان جانشین برای ادامه حیات کلیسا کارآمد باشند ستاره دار شدند که در فاز دوم این فشارها افزایش پیدا خواهد کرد بطوریکه من حتی فکر میکنم شاید کشته هم خواهیم داشت و این سرکوبها به همین جا ختم نخواهد شد. اما پیام من به حاکمان جمهوری اسلامی این است که آنان بدانند که جامعه مسیحی بیکار ننشسته و همانطور که آنان فکر میکنند و برای ما نقشه میکشند، ما هم  با توکل به خدا، جلوی آنان ایستادگی خواهیم کرد و نخواهیم گداشت که نظام فکر کند هر کاری که دلش میخواهد، می تواند انجام دهد. آنان خوب بدانند که جامعه مسیحی، جامعه بی غیرتی نیست و با تمام قوا در مقابلشان ایستادگی خواهد کرد، ما برای هر چیزی آماده ایم و از تهمت ها و اتهام زنی های واهی و بی اساس تا کشته شدن در این راه، هیچ  واهمه و هراسی نداریم و به قول خودشان “سربدار هستیم” و اجازه انجام این کارها را به آنان نخواهیم داد .
ایشان همچنین با توجه به فشارهای روز افزون بر مسیحیان و خانواده های بازداشت شدگان گفت: که این امر باعث شده تا ما آمار دقیقی از تعداد بازداشت شدگان نوکیشان مسیحی در دست نداشته باشیم و مطئنا تعداد افراد نوکیش مسیحی که هم اکنون در زندانهای جمهوری اسلامی  بسر می برند خیلی بیشتر از آنچه که در رسانه ها عنوان شده است. وی در همین رابطه می افزاید: بسیاری از خانواده ها تهدید شده اند که در صورت رسانه ای شدن دستگیری اعضای خانواده خود، بقیه اعضای خانواده نیز دستگیر و یا تحت فشار خواهند بود و به همین دلیل خیلی از خانواده ها رغبت و تمایلی ندارند که اسامی آنان در رسانه ها عنوان شود.


محمد سهرابی ، سعید معینی  ابراهیم طباطبایی

پنجشنبه

انتخابات ریاست جمهوری و افزایش فشار بر اقلیت‌های دینی

(به نقل از محبت نیوز)



 


انتخابات ریاست جمهوری ،همواره با اگر و مگر‌های فراوان همراه بوده گروهی آن را تحریم و گروه دیگر، مردم را به شرکت در انتخابات تشویق می‌کنند. در این بحبوحه، تنها گروهی که هیچ نقشی ندارد و فقط در انتظار اعلام نتایج است، «اقلیت‌های دینی» (رسمی یا غیر رسمی) است.


« محبت نیوز» - انتخابات ریاست جمهوری در ایران، همواره با اگر و مگر‌های فراوان همراه بوده و این مشکل به جای آنکه از شور انتخاباتی بکاهد، بیشتر باعث داغ شدن تنور بحث‌ها و اعلام نظرات گوناگون در این زمینه شده است.


گروهی تحریم را تبلیغ و گروه دیگر، مردم را به شرکت در انتخابات تشویق می‌کنند. در این بحبوحه انتخاباتی، تنها گروهی که هیچ نقشی ندارد و فقط در انتظار اعلام نتایج است، «اقلیت‌های دینی» (رسمی یا غیر رسمی) است.


به گزارش« محبت نیوز» سایت روز در این باره می نویسد؛ مسیحیان ،زرتشتیان، یهودیان طبق اصل سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اقلیت‌های دینی شناخته شده محسوب می‌شوند و در حدود قانون می‌توانند به اجرای آئین‌های مذهبی مورد علاقه خود بپردازند. بهاییان و صابئین‌ها و پیروان ادیان دیگر به عنوان ادیان شناخته شده و رسمی محسوب نمی‌شوند، لذا از بسیاری از حقوق اجتماعی و سیاسی یک شهروند درجه یک ایرانی محروم هستند. لازم است به این نکته توجه کنیم که هرچند پیروان سه آیین زرتشتی، یهودی و مسیحی از اقلیت‌های دینی رسمی در ایران به شمارمی‌روند، ولی اجازه تبلیغ مذهبی در ایران را ندارند. درواقع هرچند اقلیت‌های دینی رسمی در اجرای مناسک مذهبی خویش آزادند، ولی از حقوق اجتماعی برابر با یک شهروند مسلمان برخوردار نیستند و اجازه تحرک و فعالیت چندانی در امور اجتماعی یا اقتصادی کشور را ندارند. به عبارت دیگر هیچکدام از پیروان اقلیت‌های دینی رسمی، اجازه احراز مشاغل حساس یا مناصب عالی در امور کشور را ندارند. مثلن در بین نیروی نظامی و انتظامی کشور، افسری را نمی‌توان یافت که پیرو یکی از ادیان سه گانه فوق باشد !


- نقض حقوق اقلیت‌های دینی


همین شور انتخاباتی و بحث‌های پیرامون آن موجب شده است تا طی یک ماه و نیم اخیر موضوع «انتخابات ریاست جمهوری» به سر فصل خبری رسانه‌ها تبدیل شود و بسیاری از خبر‌ها ازجمله موارد مربوط به نقض حقوق بشر در کشور کمتر مورد توجه قرار ‌گیرد.


شور انتخاباتی و بحث‌های پیرامون آن موجب شده است تا طی یک ماه و نیم اخیر موضوع «انتخابات ریاست جمهوری» به سر فصل عنوان خبری رسانه‌ها تبدیل شود و بسیاری از خبر‌ها ازجمله موارد مربوط به نقض حقوق بشر در کشور کمتر مورد توجه قرار ‌گیرد.


در این بین اخبار مربوط به نقض حقوق اقلیت‌های دینی که هم از منظر حقوق سیاسی و هم از نظر عددی کمترین تاثیر را در روند انتخابات ریاست جمهوری ایران دارند، نادیده گرفته می‌شوند. به نظر می‌آید « نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی با آگاهی از وضعیت موجود برای پیش بردن اهداف خود طی یک ماه و نیم گذشته که بحث انتخابات داغ و همه نگاه‌ها به این موضوع معطوف شده است، بیشترین فشار‌ها و آزار را بر شهروندان غیرمسلمان ایران وارد کرده‌اند. در واقع کارزار انتخابات ریاست جمهوری در ایران را می‌توان سرپوشی مطمئن برای پنهان نگهداشتن سرکوب اقلیت‌های دینی محسوب کرد.»


سرگرم بودن مردم و رسانه‌ها در کارزار انتخابات، بهترین زمان برای حاکمیت محسوب می‌شود تا بسیاری از پرونده‌های معوقه اقلیت‌های دینی را به جریان اندازد؛ احکام صادره در سال گذشته را به اجرا درآورد و با سراسیمگی جلسات دادگاه زندانیان بهایی و برخی از زندانیان مسیحی را پس از ماه‌ها بلاتکلیفی برگزار و حکم‌های سنگین صادر کند.


مواردی که در این گزارش عنوان می‌شود، نشان می‌دهد بخش امنیتی و قضائی کشور طی یک ماه و نیم گذشته در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، بیشترین فشار‌ها را بر شهروندان بهایی و مسیحی وارد کرده است. موارد یادشده فقط شامل اخباری می‌شود که از ابتدای اردیبهشت‌ماه سال جاری به رسانه‌ها راه پیدا کرده‌ و با توجه به محدودیت‌هایی که در انعکاس اخباری از این دست وجود دارد، احتمالن موارد دیگری هم بوده که تاکنون آشکار نشده است.


- روز ۲۶ فروردین ماه، طی تماس تلفنی از سوی وزارت اطلاعات، مراسم نیایش هفتگی کلیسای جماعت ربانی پایتخت به دلیل مصادف بودن با ایام سوگواری فاطمیه تعطیل شد.


- در همین روز فرامرز فیروزیان، شهروند بهایی ساکن سمنان جهت اجرای محکومیت یک سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان سمنان منتقل شد. یک شهروند بهایی دیگر نیز به نام بابک زینلی پس از بازرسی منزل توسط ماموران اداره اطلاعات در شهر بندرعباس دستگیر شد.


- در واپسین روزهای فروردین‌ماه، سه خانواده مسیحی فارسی‌زبان پس از چند سال سکونت در خانه‌های باغ کلیسای پطرس واقع در خیابان سی‌ام تیر مجبور به ترک این محل شدند. از بهمن‌ماه سال گذشته، «بت کلیا»، نماینده مسیحیان در مجلس شورای اسلامی مسئول کلیسای پطرس را تحت فشار قرار داد تا این سه خانواده مسیحی فارسی‌زبان را که پیشینه اسلامی دارند مجبور به ترک خانه‌های باغ کلیسا کند.


- خانواده‌های بلاتکلیف زندانیان


در روز سه‌شنبه، سوم اردیبهشت‌ماه، جلسه دادگاه یک جوان بهایی اهل شیراز به نام «عدنان رحمت پناه» پس از پنج ماه بلاتکلیفی توسط قاضی ساداتی، با توهین و تحقیر فراوان نسبت به زندانی بهایی، برگزار شد. این زندانی بهایی سپس دوباره به زندان منتقل شد.

عدنان رحمت‌پناه یکی از شهروندان بهایی است که از ۲۲ آذرماه سال ۱۳۹۱ خورشیدی توسط ماموران اداره اطلاعات شیراز بازداشت شد و پیگیری‌های مستمر خانواده‌اش هم طی پنج ماه بازداشت هیچ ثمری نداشت تا اینکه ناگهان در روز سه‌شنبه سوم اردیبهشت‌ماه جلسه محاکمه وی برگزار شد.

در روز چهارشنبه، چهارم اردیبهشت‌ماه، جلسه دادگاه هشت شهروند بهایی که چندین‌ماه در زندان رجایی‌شهر بلاتکلیف بودند برگزار شد. این شهروندان بهایی متهم به «تشکیل و اداره تشکیلات غیر قانونی»، «عضویت در تشکیلات غیر قانونی» و «تبلیغ علیه نظام» هستند.

شش تن از این زندانیان بهایی به نام‌های فرهاد فهندژ، کمال کاشانی، فرهمند ثنایی، سیامک صدری، فواد فهندژ و پیام مرکزی ساکن گرگان هستند. سه نفر نخست در اواخر مهرماه و سه نفر بعدی در اواخر آبان‌ماه سال گذشته در گرگان بازداشت شده بودند. این افراد به همراه یک شهروند بهایی دیگر به نام کوروش زیاری که در تاریخ ۳۰ آبان‌ماه در شهرستان گنبد کاووس دستگیر شده بود، پس از چندی به بند ۳۵۰ زندان اوین تهران منتقل و از آنجا هم پس از مدتی به سالن ۱۲ بند چهارم زندان رجایی‌شهر انتقال یافتند.

خانواده این هفت زندانی بهایی در شش ماه گذشته به‌طور مرتب پیگیر وضعیت آنها بوده‌اند، اما با عدم پاسخگویی صریح مسئولان مواجه شده اند. این در حالی است که فرزند کوروش زیاری از ناحیه پا فلج و برای مسافرت به تهران و ملاقات پدرش، دچار مشکل است. خانواده این زندانی، به دلیل دوری مسافت، خواستار عودت زندانی یادشده به گرگان بودند که این نیز مورد تائید مسئولان ذی ربط قرار نگرفت.

بهاییان زندانی در زندان‌های ایران

نفر هشتم این گروه، فردی به نام عادل نعیمی نام دارد که در بازداشت گسترده شهروندان بهایی تهران در تیرماه سال گذشته دستگیر شد. او تنها فرد باقیمانده از این گروه بهاییان است که تاکنون در بازداشت موقت نگهداری می‌شود. جلسه دادگاه وی ابتدا قرار بود در روز ۲۶ بهمن‌ماه سال ۱۳۹۱ خورشیدی برگزار شود که به دلیل عدم پوشیدن لباس زندانیان از اعزام نامبرده به دادگاه ممانعت به عمل آمد، ولی در اردیبهشت ماه سال جاری، پرونده این شهروند بهایی با پرونده دیگر زندانیان بهایی منتقل شده از گرگان مورد قضاوت قرار گرفت. در آخرین روز ماه اردیبهشت حکم‌های این هشت شهروند بهایی هم صادر شد که طبق رای دادگاه انقلاب تهران، عادل نعیمی و فرهاد فهندژ هرکدام به ده سال حبس تعزیری و شش تن دیگر هرکدام به پنج سال حبس تعزیری محکوم شدند.


در همین روز، سمیه بختیاری (نوکیش مسیحی) و در روز پنجشنبه پنجم اردیبهشت‌ماه روناک سماوات (نوکیش مسیحی) توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شدند. این دو شهروند مسیحی در منازل شخصی خود به صورت دوره‌ای جلسات دعا و نیایش برگزار می‌کردند.

در همین روز نغمه عابدینی، شهروند مسیحی ایرانی- آمریکایی، در مصاحبه‌ای اعلام کرد که همسرش سعید عابدینی به‌طور مرتب در زندان تحت شکنجه و کتک ماموران قرار می‌گیرد و مسئولان مربوطه از مداوای وی که بر اثر ضربات بازجو‌ها و ماموران دچار خونریزی داخلی شده است اجتناب می‌کنند.

سعید عابدینی، کشیش مسیحی در تابستان سال ۱۳۹۲ خورشیدی هنگام سفر به ایران برای ملاقات خانواده‌اش، بازداشت و پس از آن به اتهام ترویج مسیحیت و تشکیل کلیسای خانگی به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد.

روز شنبه هفتم اردیبهشت‌ماه، یک مادر بهایی دیگر به نام الهام روزبهی، با طفل شیرخواره خود راهی زندان سمنان شد. وی محکوم به دوسال حبس است. این حکم در حالی به اجرا درآمد که طی سال گذشته سازمان‌های حقوق بشری به شدت به زندانی کردن مادران بهایی در زندان سمنان اعتراض کردند، ولی زندانی شدن این مادر بهایی تحت‌الشعاع جریان‌های انتخاباتی قرار گرفت و نمود بیرونی نداشت. حکم مزبور در پیوند با دستگیری وی در اواخر سال ۱۳۸۹ خورشیدی صادر شد و پس از آن، نامبرده سمنان را ترک کرده و ساکن اصفهان بود.

- حبس در زندان کارون


در روز شنبه ۱۴ اردیبهشت‌ماه، کشیش فرهاد سبک‌روح به همراه همسرش، شهناز جیزان، رهبران کلیسای جماعت ربانی اهواز به همراه دو شهروند مسیحی دیگر به نام‌های داود علیجانی و ناصر ضامن دزفولی به دادگاه انقلاب اهواز احضار و بازداشت شدند.

آنها پس از بازداشت برای اجرای محکومیت یک سال حبس به زندان کارون منتقل شدند. این شهروندان مسیحی در دی‌ماه سال ۱۳۹۰ خورشیدی در حمله ماموران امنیتی به کلیسای جماعت ربانی اهواز بازداشت و پس از چندی به قید وثیقه آزاد شده بودند. کلیسای جماعت ربانی اهواز از آن تاریخ به بعد، تعطیل و کشیش سبک‌روح و همسرش به دلیل ممنوع شدن از هر نوع فعالیت مذهبی در اهواز به تهران نقل مکان کرده بودند.

روز شنبه هفتم اردیبهشت‌ماه یک مادر بهایی دیگر به نام الهام روزبهی با طفل شیرخواره یکساله راهی زندان سمنان شد. وی محکوم به دوسال حبس است. این حکم در حالی به اجرا درآمد که طی سال گذشته سازمان‌های حقوق بشری به زندانی کردن مادران بهایی در زندان سمنان اعتراض کرده اند.

روز سه‌شنبه ۱۷ اردیبهشت‌ماه ماموران اداره اطلاعات گرگان برای بازداشت چند شهروند بهایی به منازل ایشان مراجعه کردند که به دلیل عدم حضور آنها، فقط یکی از ایشان به نام پریسا شهیدی را بازداشت کردند. پریسا شهیدی، همسر کمال کاشانی یکی از زندانیان بهایی گرگان در زندان رجایی‌شهر است. وی پس از دو هفته آزاد شد.

در واپسین روزهای اردیبهشت‌ماه یک شهروند بهایی به نام امان‌الله مستقیم، ساکن شهر شیراز که در خرداد ۱۳۹۰ خورشیدی به اتهام ارتباط با دانشگاه مجازی بهایی دستگیر و به قید وثیقه آزاد شده بود پس از احضار، جهت اجرای دوره محکومیت به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد و پس از چندروز از آن مکان به زندان رجایی‌شهر تبعید شد. امان‌الله مستقیم در تابستان سال گذشته به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

در روز سه‌شنبه ۳۱ اردیبهشت‌ماه ماموران امنیتی به کلیسای جماعت ربانی واقع در خیابان طالقانی مراجعه و اقدام به بازداشت کشیش «روبرت آسوریان» نمودند. این اقدام در حالی صورت گرفت که از حدود شش ماه قبل نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم جمهوری اسلامی فشار زیادی برای تعطیلی این کلیسا وارد می آوردند . یک منبع آگاه دلیل اصلی تعطیلی کلیسا را خواست نیروهای اطلاعاتی برای برگزاری مراسم کلیسایی به زبان ارمنی (و نه فارسی) اعلام کرد.


در روز پنچ شنبه یکم خردادماه، ۳۲ نفر از ماموران اداره اطلاعات سمنان به منزل مریم خانجانی، شهروند ۸۵ ساله بهایی هجوم بردند و به تفتیش محل پرداختند و به صاحبخانه توهین کردند. در پی بدرفتاری ماموران امنیتی، دختر وی به نام گلبانو خانجانی بیهوش و با آمبولانس به اورژانس منتقل شد. مریم خانجانی، خواهر جمال‌الدین خانجانی یکی از مدیران جامعه بهایی ایران است که در حال گذراندن محکومیت ۲۰ ساله در زندان رجایی‌شهر به‌سر می‌برد.


در اوایل خردادماه آشکار شد که بهنام ایرانی، ( از مسیحیان غیرتثلیثی ) در بند دوم سالن هفت ندامتگاه کرج در حال گذراندن محکومیت شش ساله است، مدت‌هاست به بیماری پوستی سختی مبتلا شده است و احتیاج به درمان و مداوای پزشک متخصص دارد. مسئولان زندان اما از دادن مرخصی استعلاجی به نامبرده خودداری می‌کنند.


بهنام ایرانی در فروردین‌ماه سال ۱۳۸۹ خورشیدی توسط ماموران اداره اطلاعات در منزل مسکونی‌اش بازداشت شد. وی به دلیل تشکیل جلسات دعا و تبلیغ مسیحیت دستگیر و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به پنج‌سال حبس و تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم شد. بهنام ایرانی در زندان مبتلا به خونریزی روده، کمر درد و مشکلات زانو شده ولی تا به امروز با مرخصی درمانی وی موافقت نشده است.


در روز چهارشنبه هشتم خرداد ماه دادگاه انقلاب مشهد، حکم چهار شهروند بهایی ساکن این شهر را که در مهرماه سال گذشته بازداشت و همگی به قید وثیقه آزاد شده بودند، اعلام کرد. طبق حکم مزبور این شهروندان بهایی متهم به تبلیغ بهاییت، تبلیغ علیه نظام و عضویت در تشکیلات بهایی هستند. احکام صادره بدین ترتیب اعلام شد: نیکا خلوصی شش سال حبس، نوا خلوصی چهار سال و نیم حبس، ادیب شعاعی یک سال و نیم حبس و مهسا مهدوی هشت ماه حبس.


در بعد از ظهر روز چهارشنبه در شهر اصفهان هنگامی که تعدادی از نوکیشان مسیحی در منزل حمیدرضا قدیری مشغول انجام مراسم نیایش بودند، ماموران وزارت اطلاعات وارد آنجا شدند و پس از بازرسی و ضبط کتاب‌ها و عکس‌های مذهبی، صاحبخانه (حمیدرضا قدیری) و دو تن دیگر از نوکیشان مسیحی به نام‌های محمدرضا فرید و سعید صافی (از نوکیشان مسیحی افغان) را بازداشت کردند و به مکانی نامعلوم انتقال دادند.


روز بعد، دادگاه انقلاب شیراز، حکم دو زندانی بهایی به نام‌های رحمان وفایی (۵۹ ساله) و حمید اسلامی را پس از ۱۰ ماه بازداشت موقت صادر کرد. این دو نفر روز ۲۴ تیرماه سال گذشته بازداشت شده بودند که از آن زمان تاکنون همچنان بلاتکلیف در زندان عادل‌آباد شیراز نگهداری می‌شوند.

محمد سهرابی ، سعید معینی  ابراهیم طباطبایی

دوشنبه

گفتگو با همسر سعید عابدینی ، کشیش زندانی در اوین

(به نقل از محبت نیوز)


به خودم قول دادم که با ترس کنترل نشوم. چون دولت ایران سعی می کند با ترس، افراد را کنترل کند. من سعی کردم که در این مسیر فقط به روبرویم نگاه کنم و راهم را ادامه بدهم.


« محبت نیوز» - نغمه عابدینی، همسر سعید عابدینی کشیش زندانی ایرانی مقیم آمریکا در مصاحبه با روز از آخرین وضعیت او گفته و اینکه "دلیل اصلی ترس دولت ایران، جمع شدن عده ای است که تفکراتشان با تفکر دولت فرق می کند. چه مسیحی، چه بهایی و حتی چه مسلمان. دولت در مورد هر کسی که مثل خودش فکر نکند احساس خطر می کند و هر کسی هم که مثل خودش فکر نکند برایش فرد سیاسی محسوب می شود." وی که کارزاری بین المللی برای آزادی همسرش و سایر زندانیان سیاسی به راه انداخته همچنین می گوید: "دولت ایران سعی می کند با ترس، افراد را کنترل کند. من سعی کردم که در این مسیر فقط به روبرویم نگاه کنم و راهم را ادامه بدهم."


سعید عابدینی در مهرماه ۱۳۹۱ در ایران بازداشت و در بهمن همان سال درداد گاهی به ریاست قاضی پیرعباسی به اتهام تشکیل کلیسای‌های خانگی به قصد برهم زدن امنیت ملی به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد.


جمهوری اسلامی ایران موافق مفاد کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی ـ- سیاسی که بدان پیوسته ملزم به حفظ آزادی عقیده و مذهب افرادست. در دادگاه های جمهوری اسلامی، نقض این حق معمولن تحت عناوینی به غیر از ارتداد (مانند امنیت ملی) و برای فراراز پاسخ گویی دولت درمجامع بین المللی انجام می گیرد. این اولین باری نیست که آزادی عقیده و مذهب تحت پوشش جرایم امنیتی به محکمه کشیده می شود. پیشتر نیز یوسف ندرخانی و رهبران بهایی با اتهام های امنیتی محاکمه شده اند،در حالی که به آنها گفته شده بود در صورت اعلام برائت از دین خود، از کلیه اتهامات مطرح شده تبرئه خواهند شد.


سعید عابدینی در سال ٢٠٠٠ به مسیحیت گروید و در سال ٢٠٠٢ با همسرش نغمه، که تبعه امریکا است، آشنا شد. همسر سعید اکنون در خارج از ایران، کارزاری برای آزادی سعید و سایر زندانیان عقیدتی به راه انداخته است.


گفت و گو با نغمه عابدینی در پی می آید.


از آخرین وضعیت ( حقوقی ) همسرتان برای ما می گویید؟


سعید در ژانویه ٢٠١٣، به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد.ما حدودن یک هفته بعد از آن، ( اوایل فوریه ٢٠١٣)، برای دادگاه تجدید نظراقدام کردیم ولی از آن موقع تا به حال خبری نشنیده ایم. آخرین خبری که شنیدیم این است که دادگاه تجدید نظر در حال بررسی است و هنوز هیچ تصمیمی گرفته نشده است.


در مورد علت دستگیری همسرتان چه مواردی را اعلام کرده اند؟


به خاطر اعتقاداتش و به خاطر جمع شدن تعدادی از هم اعتقادانش ]مسیحیان] تحت عنوان بر هم زدن امنیت ملی به عنوان جنگ نرم.


در وبسایت ها آمده که یکی از اتهامات ایشان تشکیل کلیساهای خانگی به قصد برهم زدن امنیت ملی است. درست است؟


بله، ولی نکته جالب این است که سعید بین سال ٢٠٠٠ [ یعنی حدودن ١٣ سال پیش] تا ٢٠٠٥ کلیساهای خانگی را تشکیل داد.بعد از آن به امریکا آمد و در مسیر تشکیل کلیساهای خانگی هیچ حرکتی نداشت. این ها به زمان خاتمی برگشتند، که در آن زمان اجازه این کار را داده بود. سعید در یک کلیسای دولتی، کلیسایی که تحت نظر دولت ایران بود،کار تشکیل کلیساهای خانگی را شروع کرد؛کلیسایی که تحت نظر دولت احمدی نژاد بسته شد ولی زمان خاتمی آزاد بود. من و سعید حتی عقدمان مسیحی بود و دولت ایران در آن زمان اجازه داد که کلیساهای خانگی کار خود را شروع کنند ولی وقتی احمدی نژاد آمد، به طور جدی برخورد با مذاهب مختلف را شروع کردند و من و سعید از آن جا بیرون آمدیم.الان این هشت سال زندان به دوران خاتمی، نزدیک به ١٣ سال پیش ـ بین سال ٢٠٠٠ تا ٢٠٠٥ برگشته.


خودتان علت دستگیری ایشان را چه می دانید؟


ما مطمئن نیستیم. اتفاقن وقتی سعید را گرفتند، خیلی تعجب کردیم چون او داشت تحت نظر دولت ایران، یتیم خانه درست می کرد. خودش هم می گفت "دولت ایران دارد با من راه می آید، کسانی را که گرفته اند، حتمن یک کاری کرده اند". او حتی بین سال های ٢٠٠٩ تا ٢٠١٢ نزدیک به ده بار به ایران رفت و برگشت امریکا. البته حدودن چهار سال پیش و در زمان انتخابات هم بازداشت شد ولی آن زمان بازداشتش توسط اطلاعات و نرم تر بود و زندان نرفت فقط نزدیک به دو ماه هر روز بازجویی می شد. در آخر به اوگفتند که اگردر کلیسای خانگی فعالیتی نداشته باشی، مانعی نخواهد بود و می توانی به ایران رفت و آمد کنی. اگر هم واقعن می خواهی به مردم ایران کمک کنی، میتوانی کمک مردمی بکنی و به همین خاطر بود که سعید تصمیم گرفت یتیم خانه بسازد.


پرورشگاه برای بچه های مسیحی یا برای همه بچه ها؟


نه، نه برای همه. سعید از دولت ایران مجوز گرفته بود. در شمال ایران، نزدیک رشت، ساختمانش داشت زیر نظر اداره بهداری تکمیل می شد. حتی اعضای هیات مدیره اش هم انتخاب شده بودند.


پس هنوز تشکیل نشده بود؟


نه، در مراحل آخرش بود که من و بچه ها، حدودن یک سال و نیم پیش رفتیم ایران به امید اینکه تمام بشود... سه، چهار ماه ایران بودیم. من و دو بچه ام ( یک دختر شش ساله دارم و یک پسر پنج ساله )... حدود سه ماه و نیم ایران بودیم ولی یتیم خانه هنوز کارش تمام نشده بود و مراحل کاغذ بازی داشت طول می کشید. من و بچه ها دیگر آمدیم بیرون و سعید برگشت که ادامه کار را تمام بکند. ولی من فکر می کنم دلیل اصلی ترس دولت ایران جمع شدن عده ای است که تفکراتشان با تفکر دولت فرق می کند. چه مسیحی، چه بهایی و حتی چه مسلمان. دولت در مورد هر کسی که مثل خودش فکر نکند احساس خطر می کند و هر کسی هم که مثل خودش فکر نکند برایش فرد سیاسی محسوب می شود. از طرف دیگر من فکر می کنم بیشتر به خاطر برخورد جدی سپاه است که این طور با سیعد برخورد می شود. اخیرن هم دارند خیلی جدی تر با گروه ها و اقلیت های مختلف برخورد می کنند.


از چه زمانی به فکر اطلاع رسانی و برپایی کارزار برای آزادی سعید و سایر زندانیان عقیدتی افتادید؟ آیا در این زمینه فشار یا تهدیدی متوجه شما یا خانواده تان بوده؟


حدودن از زمانی که ریختند خانه مادر و پدر سعید و او را بردند، سه ماه طول کشید تا من به این نتیجه برسم.بیشتر هم به خاطر تهدید هایی بود که از طرف دولت ایران می شدیم که اگر وکیل بگیریم، وکیلمان را می اندازند زندان، اگر سر و صدا کنیم وضع سعید بدتر می شود ولی راستش در این سه ماه دیدیم دارد بدتر می شود. می دانم که در این مدت حداقل یک بارسعید به شدت کتک خورده بود، به شکمش لگد زده بودند و خون ریزی کرده بود و شرایطش داشت بدتر می شد و من احساس کردم به قول دیتریچ بونهوفر، سکوت در برابر شرارت، خود همان شرارت و بی عدالتی است. سکوت در برابر ظلم، خود ظلم است. باید صحبت کرد. باید بیان کرد تا همه بشنوند. برای همین شروع کردم به خبر رسانی،و هر چه بیشتر خبررسانی کردم، بیشتر متوجه مشکل افراد دیگر شدم، حالا چه مسیحی، چه مسلمان؛آن ها هم در شرایط من بودند و عزیزانشان در زندان بودند فقط به خاطر مذهب یا تفکرشان. خیلی ها شان بچه داشتند مثل ما و کم کم برایم اهمیت پیدا کرد که دیگر نه فقط به خاطر سعید بلکه به خاطرهمه زندانیان عقیدتی صحبت کنم.


وقتی شروع به کار کمپینی کردید، آیا فشاری روی شما یا خانواده تان بود؟


بله هم روی خانواده من و هم خانواده همسرم ولی بعد از سه ماه تصمیم گرفتم این مسیر را بروم، به خودم هم قول دادم که با ترس کنترل نشوم. چون دولت ایران سعی می کند با ترس، افراد را کنترل کند. من سعی کردم که در این مسیر فقط به روبرویم نگاه کنم و راهم را ادامه بدهم.


تهدید ها از چه نوع بود؟


که پدرو مادر سعید را می گیرند. پدر من می رود ایران و می آید ( که او را هم می گیرند ). حتی چند بار، بازجویی اش کرده اند. همین طورخانواده سعید را در ایران خیلی بازجویی کردند.وقتی ریختند سعید را گرفتند، آن ها را هم گذاشتند تحت زندان خانگی و پاسپورت هایشان را گرفتند و خودشان را هم بازجویی و اذیت کردند.به خود من گفتند که ما در آمریکا افراد داریم و حواسمان هست که کجا می روی و کجا نمی روی... از این قبیل تهدید ها، حتی به موبایل امریکای من زنگ می زدند.


ممکن است از آخرین وضعیت جسمانی و روحی همسرتان بگویید؟


حدودن یک ماه و نیم پیش بود که سعید را همراه با نه نفر دیگر ( کسانی که دولت می خواست رویشان بیشتر فشار وارد کند ) برای ده روز به انفرادی بردند. خیلی سعی کردند که سعید را بشکنند. حداقل می دانم که دوبار به شکمش لگد زدند. خون ریزی کرده بود. به بیمارستان مدرس منتقل شده بود، دکتر دیده و گفته بود باید بستری شود ولی بستریش نکردند. شرایط جسمانیش اصلن خوب نیست. خیلی اقدام کردیم که رسیدگی شود ولی هنوز رسیدگی نشده است.


شرایط روحی شان چه؟


شرایط روحی اش به خاطر ایمان اش، خیلی خوب است. اتفاقن من سازمان ملل بودم و با خیلی از ایرانی های مختلفی که برای حقوق بشر فعالیت می کنند، صحبت کردم. خیلی ها که عزیزانشان در زندان و هم بند سعید بودند، از وضعیت روحی سعید خیلی تعریف می کردند. می گفتند که خیلی آرام است، خیلی شخص با محبتی است و به زندان آرامش می آورد. کلن سعید به خاطر ایمانش خیلی صحبت می کند. چند تا نامه نوشته است. صحبت از آرامش و شادی می کند. شرایط روحی خیلی خوبی دارد، بر خلاف کارهایی که دولت ایران تا به حال با وی کرده است.


در مورد شرایط نگهداریشان هم کمی توضیح می دهید؟


چندی پیش، زندانیان بند ٣٥٠، نسبت به شرایط زندان و رفتارهایی که با خانواده هایشان در هنگام ملاقات صورت می گرفت، اعتراض کرده و نامه نوشته بودند. از این چند صد نفر، ده نفر را انتخاب کرده و به مدت ده روز به انفرادی برده بودند. [ اول قرار بود برای بیست روز باشد ولی چون زندانیان دیگر در حمایت از آن ها به ملاقات های خانوادگی شان نرفتند و حتی دست به اعتصاب غذا زدند، به خاطر همین به ده روز نکشید که ازانفرادی آزاد شدند]... و الان هم دیگر در انفرادی نیستند.


و کمپینی که برای سعید به راه انداخته اید.


من، شخص حرفه ای در کار کمپین نیستم ولی با شروع کمپین، درهای زیادی به رویم گشوده شد. من در مقابل کنگره امریکا صحبت کردم و بعد از صحبتم، وزیر امور خارجه امریکا ( جان کری ) گفت که به ایران بیانیه داد که سعید را آزاد کنند. از مردم امریکا خیلی کمک گرفتم، نزدیک به ششصد هزار امضاء از مردم آمریکا در حمایت از آزادی سعید و در خواست از دولت امریکا برای آزادی سعید جمع کردم. الان هم به سازمان ملل آمده ام تا در مورد سعید صحبت کنم. سفیر امریکا در سازمان ملل چند بار اسم سعید را آورد. قدم بعدی آن است که یک روز قبل از انتخابات ایران، تظاهرات صلح آمیزی در مقابل سفارت های ایران در کشورهای مختلف ترتیب بدهیم.


چه پیامی برای مسئولین جمهوری اسلامی دارید؟


کنترل و ترس هیچ وقت نمی تواند یک کشور را موفق کند.اگر واقعن می خواهند کشور موفقی داشته باشند، اولین کاری که باید انجام انجام دهند مردم را آزاد بگذارند. به مردم اجازه ابراز بیان شان را بدهند تا بتوانند رشد کنند. الان در دانشگاه ها، دانشجویان حق ابراز نظرشان را ندارند. اگر میخواهند کشور پیشرفت کند،باید آزادی بدهند و به حقوق بشر احترام بگذارند


محمد سهرابی ، سعید معینی  ابراهیم طباطبایی

پنجشنبه

بازداشت سه تن از اعضای کلیسای خانگی توسط ماموران امنیتی در اصفهان

(به نقل از محبت نیوز)

 پس از بازداشت یکی از رهبران کلیسای جماعت ربانی مرکز در تهران و انتشار خبر تعطیلی (موقت) نابهنگام این کلیسا، در تازه ترین اخبار از اصفهان حاکی است ماموران امنیتی سه تن از نوکیشان مسیحی را در این شهر بازداشت نمودند.

جمهوری اسلامی که برای بسط و گسترش "اسلام حکومتی" سالیانه میلیاردها تومان از بودجه کشور را صرف اهداف خود می کند، امروز با پدیده ای روبروست با نام " گسترش مسیحیت" در بین جوانان، که تنها را چاره برای مقابله با آن را به کار گیری نیروهای اطلاعاتی امنیتی می داند که تعطیلی کلیساها و دستگیری و افزایش فشار بر مسیحیان نیز در همین راستا صورت می گیرد.

به گزارش « محبت نیوز» در تازه ترین خبرها، منابع خبری گزارشگران حقوق بشر در ایران از بازداشت سه تن از نوکیشان مسیحی در اصفهان خبر دادند .

اسامی این افراد عبارتند از "محمدرضا فرید، سعید صافی و حمیدرضا قدیری"، می باشد .

گفته شده این سه نوکیش مسیحی از اعضای کلیسای خانگی استان اصفهان در روز چهارشنبه هشتم خردادماه سالجاری ( 29 مه 2013) توسط مأموران امنیتی بازداشت شدند.

این افراد پس از بازداشت به مکان نامعلومی انتقال داده شدند و هنوز از وضعیت و سلامتی این افراد اطلاع دقیقی در دست نمی باشد.

گزارش شده این سه نوکیش مسیحی در هنگام بارداشت در منزل "محمدرضا قدیری" جهت نیایش گرد هم آمده بودند.

بنا بر این گزارش، مأموران امنیتی هنگامی که با خشونت وارد خانه شده بودند ضمن بازداشت این سه تن کارت‌های شناسایی آنان را نیز ضبط کرده و به آن‌ها هشدار داده‌اند که از اطلاع‌رسانی پیرامون این دستگیری خودداری کنند.

"محمدرضا فرید و سعید صافی" (از نوکیشان مسیحی افغانستان) می باشند ، این افراد همچنین گردانندگان و مدیریت وبلاگ "نجات ما" بودند، که چندی پیش توسط نهاد قضایی "کار گروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه"، مسدود شده بود.

هنوز از محل بازداشت و وضعیت این نوکیشان مسیحی خبری منتشر نشده و پیگیری خانواده‌ها و دوستان این بازداشت‌شدگان، بی‌نتیجه مانده است.

دگراندیشان مذهبی و عقیدتی در ایران به ویژه نوکیشان مسیحی فارسی زبان به طور فزاینده‌ای زیر فشار و برخوردهای غیرانسانی جمهوری اسلامی قرار دارند، فشارهایی که بخصوص در طی این سه سال گذشته به اوج خود رسید و موج عظیمی از دستگیری‌ها و زندانی شدن مسیحیان را در پی داشت و نتیجه آن برخوردهای امنیتی با کلیساها به ویژه کلیساهای فارسی زبان و کلیساهای خانگی برای مقابله با گسترش مسیحیت در ایران بود.


محمد سهرابی ، سعید معینی  ابراهیم طباطبایی

دوشنبه

دیدگاه واشنگتن؛ ادامه نقض آزادی مذهبی در ایران

(به نقل از محبت نیوز)



وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش سالانه وضعیت آزادی مذهبی بین المللی که اخیرن منتشر شد، بار دیگر اقدامات دولت ایران در نقض جدی و آشکار آزادی مذهبی را برجسته ساخت.


از سال 1999، آمریکا ایران را در فهرست کشورهایی که به ویژه مورد نگرانی هستند قرار داده است.


به گزارش « محبت نیوز» رادیو صدای امریکا خبر داد، سوزان جانسون کوک، سفیر سیار آمریکا در امور آزادی مذهبی بین المللی گفت هدف گزارش این است که با زیر ذره بین بردن موارد آزارها و تخلفات، آزادی مذهبی را پیش ببرد، و برخی از کژرفتاری هایی را که درایران اتفاق می افتد یادآور شد.


او گفت «در ایران بیش از 116 بهایی به دلیل آموزش و بیان مذهبشان زندانی شده اند، و بسیاری از مسیحیان، صوفی ها و سنی ها با رفتاری مشابه روبرو هستند.


افزون براین، یک کشیش مسیحی بنام سعید عابدینی، که شهروند آمریکایی – ایرانی است، فقط به خاطر باورهایش به هشت سال زندان محکوم شد... ما می خواهیم تمام کسانی که به دلیل اعتقاداتشان بازداشت یا زندانی شده اند آزاد شوند.»


گزارش وزارت امور خارجه آمریکا یاد آور می شود در سال 2012، بر گزارش هایی که دولت ایران اقلیت های مذهبی و قومی را به محاربه، تبلیغات علیه اسلام یا جرائم مبهم امنیت ملی به علت فعالیت های مذهبی شان متهم می کند افزوده شده است. کسانی که گزارش رسید بر زمینه های مذهبی دستگیر شدند ، همانند اکثر افرادی که به دلیل باورهایشان زندانی هستند، با شرایط بد زندان و رفتار ناهنجار روبرو بودند.


گزارش همچنین می گوید دولت ایران به یهودیت تهمت می زند، مقامات علیه آن سخن می گویند و رویدادهایی را به قصد انکار هالوکاست سازمان می دهند. حملات زبانی همچنین «خطوط بین صیهونیسم، یهودیت، واسراییل را مبهم می سازد وبه افزایش نگرانی درباره امنیت آینده جامعه یهودی درکشورکمک می کند.»


جان کری وزیرامور خارجه آمریکا هنگام انتشار گزارش به خبرنگاران گفت آزادی مذهبی «ارزشی جهانی است که در قلب هر انسانی حک شده است. آزادی اعتراف به مذهب وعمل به آن، باور داشتن یا نداشتن، یا تغییر مذهب، حق ذاتی هرانسانی است.»


آن گونه که جان کری می گوید ایالات متحده برای پیشبرد این حق جهانی به عنوان یک الزام اخلاقی و استراتژیک، به روشن ساختن موارد نقض آزادی مذهبی در ایران و در سراسر جهان ادامه خواهد داد.

محمد سهرابی ، سعید معینی  ابراهیم طباطبایی

پرونده کشیش زندانی در راه شورای حقوق بشر سازمان ملل

(به نقل از محبت نیوز)



همسر کشیش ایراني- آمریکایي که در ایران زنداني است، به همراه وکلاي آمریکایي اش به ژنو رفته است و پرونده همسرش را امروز دوشنبه به شوراي حقوق بشر سازمان ملل ارائه خواهد کرد.


گزارش فاکس نیوز از فعالیت برای احقاق حقوق سعید عابدینی


« محبت نیوز» - نغمه پناهی همسر کشیش سعید عابدینی، وی از این سازمان درخواست مي کند که براي آزادي این کشیش زنداني تلاش کنند.


سعید عابدیني، 33 ساله، دوران هشت ساله اش را در زندان بدنام اوین در تهران مي گذراند. او به دلیل گرویدن به مسیحیت زنداني شده است و دو فرزند و همسر دارد که همسرش، نغمه، به شکلي خستگي ناپذیر ماجراي همسرش را براي رسانه ها نقل مي کند و به امید آزادي همسرش، با مقامات دولتي دیدار مي کند.


گزارش شده است که این کشیش از شکنجه و ضرب و شتم در زندان، دچار خونریزي داخلي شده است و بدنش پز از جراحت است.


نغمه عابدیني در یک مصاحبه اختصاصي با فاکس نیوز، گفت: "او مدت زیادي در آن زندان وحشتناک مانده است. او هیچ قانوني را زیر پا نگذاشته است. موضوع فقط سعید نیست، تعداد زیادي از افراد در زندان به دلیل عقایدشان بازجویي مي شوند."

او از اوایل ژانویه که اعضاي خانواده سعید در تماس تلفني هفتگي رابط تماس او و فرزندانش بودند، از همسرش خبري ندارد.

جوردن سکولو، مدیر مرکز آمریکایي قانون و عدالت، سازماني که نماینده خانواده سعید در آمریکاست، مي گوید: "گزارش نغمه از سرکوب مسیحیان در ایران، تاثیر زیادي داشته است."

سکولو به همراه نغمه به ژنو رفته است تا در بیست و سومین نشست عمومي شوراي حقوق بشر سازمان ملل، شرکت کند.


عابدیني مدت هاي طولاني است که در زندان انفرادي به سرمي برد و به گفته حامیانش توسط زندانبانان تحت شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفته است. ماه هاست که از جراحت هاي جدي از جمله خونریزي داخلي و عدم توجه پزشکي رنج مي برد.


ده سال پیش، عابدیني کارش را در کلیساهاي خانگي براي مسلماناني که مسیحي شده بودند، آغاز کرد. او در سال 2009 دستگیر شد اما بعد از اینکه قول داد براي کلیساهاي خانگي کار نکند، آزاد شد.


او سال گذشته براي ساختن پرورشگاه به ایران بازگشت که در بین راه توسط پلیس دستگیر شد.


بعد از گذراندن ماه ها در زندان، به هشت سال زندان محکوم شد و وکلایش تلاش مي کنند تا او آزاد شود. مرکز آمریکایي قانون و عدالت، هفته گذشته با مقامات وزارت امور خارجه آمریکا ملاقات کردند و به این نکته اشاره کردند که دیپلمات هاي آمریکایي هنوز خواستار آزادي عابدیني نشده اند.


درحالي که پرونده عابدیني توجه تعداد زیادي از رسانه ها را به خود جلب کرده است، افراد زیادي به دلیل مسیحي شدن در زندان هاي ایران هستند که به پرونده آنها توجهي نشده است.


این هفته، حکومت ایران، کلیساي جماعت رباني در ایران را بست و این درحالي است که ، کشیش این کلیسا نیز دستگیر و به مکان نامعلومي منتقل شده بود.


روز 21 ماه مه، مقامات حکومت ایران کشیش روبرت آسریان، در حین اجراي مراسم دعا توسط مقامات حکومت ایران دستگیر شد. آنها هیچ اطلاعاي در مورد محل بازداشت وي ندادند.


مسیحیان ارمني در ایران آزاد هستند مراسم خود را آزادانه اجرا کنند اما مسلماناني که مسیحي شده اند، چینین اجازه اي ندارند. دولت اجازه نمي دهد که کتاب هاي مذهبي مسیحي به زبان فارسي چاپ و منتشر شود و بزرگترین کلیساي فارسي زبان در تلاش براي جلوگیري از تغییر مذهب مسلمانان، بسته شده است.


برخي تخمین مي زنند که تعداد مسلماناني که مسیحي شده اند، در حدود صدهزار نفر است.


محمد سهرابی ، سعید معینی  ابراهیم طباطبایی