تأملی بر اثرات اجتماعی اعدام
طبق خبر های ارسالی در یک ماه
اخیر بازار اعدام در دستگاه حکومت ایران گرم بوده است با برسی رسانه ها در
یک ماه گذشته می توان دریافت که تقریبا هفته ای حداقل یک اعدام از طریق
رسانه ها خبر رسانی شده است که یکی از آنها حکم اعدام کشیش یوسف نادرخانی
است که به علت جهانی شدن قضیه و بحرانی شدن آن و همچنین موضع گیری و هشدار سازمانهای مدعی حقوق بشر در مورد لغو هر چه زودتر آن شرایط اجرا را برای دستگاه قضایی حکومت خودکامه جمهوری
اسلامی ایران سخت و دشوار ساخته است.
ولی در موارد دیگر ما شاهد اعدامها
به صورت دسته جمعی که سبک قرون وسطایی به حساب می آید بوده ایم تاجایی که
حتی به قیمت محکوم کردن بعضی از این افراد به جرم های نکرده تمام شده است واین درحالی است که اخیراً خبر
اعدام 8 نفر در سحر گاه روز دوشنبه مورخ 18/07/1390 به صورت کاملا بی سر و
صدا در زندان لاکان رشت همگان را به حیرت وا داشت ! زیرا هیچگونه اطلاعی
از نوع جرم این افراد در دسترس نیست جز این که پس از انتقال 12 نفر از سلول
خود به انفرادی8 نفراز آنان را اعدام نموده و از وضعیت 4 نفر دیگر
هیچگونه اطلاعاتی در دست نمی باشد.
تاجایی
که قبل از تهیه این مطلب امروز خبر اعدام دو جوان کرد در زندان رجائی شهر
کرج در تاریخ 26/07/1390به آنها ابلاغ گردید، منتشر شد واین درحالی است که
هنوز از اعدام 4 نفر در سحرگاه چهارشنبه مورخ 20/07/1390 در خمینی شهر
اصفهان به جرم تجاوز در مجلسی عروسی زمان زیادی نگذشته است که بی شک نمی
توان به اطمینان گفت که این 4 نفرهمان افراد نیروهای خودسر و ضابط (آمرین به معروف وناهیان از منکرتحت رهبری ولایت فقیه )
گزارش شده در همان روز توسط میهمانان شب مراسم می باشند ! اما به ما نشان
می دهد که این حکومت امروز در پی نقض قوانینی است، که اصل آن توسط شورای
انقلاب در آغاز شکل گیری این حکومت بر مبنای جمهوریت مردم بنا گردیده بود.
تا با این اعمال سخیف و بلکه این اعدامها با رفتار نیروهای امنیتی و
انتظامی خود در جهت جمع آوری ماهواره ها و قطع فیلترهای اینترنتی
توانسته باشد با ایجاد رعب و وحشت و همچنین دورکردن اذهان عمومی به سمت و
سوی دیگر با استفاده از این فرصت پیش آمده بهره جوید وامروزمجرمین جدیدی
برای توجیه عدالت اقتصادی وبرخورد با فساد گسترده در لایه های حکومت (
اختلاس سه هزار میلیاردی) بتراشند، و بدینوسیله افراد مخالف ومعترض بیشتری
را به جرمهای تازه به زندانهای خود کشانده و در نهایت اعدام کنند. اما
زمانیکه حیف ومیل سرمایه و ثروتهای ملی ومردمی به دست حامیان دیروز وامروزی
اش به یغما برده میشود تا آنجا که حیات اجتماعی و اقتصادی طبقات میلیونی
فقرا با حکم دستوری او (ولی فقیه) به منظور توقف پیگیری در مجلس به دار
فراموشی سپرده میشود که این خود نشان دهنده آن است که عدالت در این نظام
قطعا ارزش و جایگاهی از اساس نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
حال
مجسم کنیم صحنه ای را که این افراد از ابتدای به دار آویخته شدن تا
زمانیکه به بدترین شکل ممکن در حضور مردم مشتاق که منتظر دیدن این صحنه ها
می باشند جان بدهند! بی شک می توان گفت که اجرای این حکم به دست یه سرباز
وظیفه تحت امرچه عاقبتی برای او به بار خواهد آورد، حتی فکر چنین صحنه هایی
برای افراد حتی دارای ظرفیت روحی وفکری بالا چه احساسی را القا خواهد
نمود! به نظرما و شما بر سر کودکی که طبق یکی از عکسهای منتشره بر روی سر
پدر خود نشانده شده تا بتواند این صحنه به اصطلاح محشر واما رقت بار
را بهتر ببیند، درتنهایی تا آینده پیش روی وی که به سن فهم وشعوربرای
تشکیل خانواده می رسد چه خواهد آمد!؟ آیا ترویج والقاء چنین ظلمی به
عنوان یک خوراک ذهنی به یک کودک دراین سن که شاهد اشتیاق مردم حتی والدین
خود برای دیدن و ثبت کردن صحنه مرگ یک یا چند انسان دیگر به شکل کاملا
وحشیانه و قرون وسطایی می باشد باعث پیشرفت و ارتقا سطح فکری وی می شود یا
این مسئله باعث می شود که جریان مرگ و گرفتن جان افراد برای او سهل و آسان
جلوه کند که این خود موجب توسعه خشونت دررفتار ایشان وبه وجود آمدن معضلات
روحی روانی طولانی در پیکره اجتماعی افراد خواهد شد که یقینا این باعث نقض
آشکار دستورات الهی و توهین به مهربانی ورحمانیت پروردگاری است که حق
زندگی و عدالت را برای بشر وخلق خود محفوظ دانسته است.
اما
در کشورهای غربی ما شاهد این مسئله هستیم که حتی کشتن حیوانات در ملأ عام
یک جرم محسوب می گردد و دولت و مردم در صدد این مسئله مهم هستند که افراد
عادی جامعه مخصوصا کودکان را دور از مسائل مرگ و کشتار نگاه دارند تا
بتوانند در لایه های ذهنی این کودکان مطالب
راستین زندگی را پیاده کنند، تا این کودکان که قرار است در آینده فردی
فعال و تاثیرگذار در جهت رشد و پیشرفت جامعه باشد ، بتواند در محیطی سالم
به دور از هر گونه ناملایمت های زندگی رشد یابد.
بررسی
روند این اعدامها و حرکات اخیر دستگاه قضایی و نیروی انتظامی مبین این
حقیقت مهم است که تک تک اعضا این حکومت در جهت تحقق آرمانهای رهبری که
خود را ولی امر مردم و مسلمین جهان می نامد قدم بر می دارند و حکم صادره
از وی به عنوان حکم الله مورد تایید دولت و مردم غافل از احکام راستین الهی
می باشد. البته امروزه تعداد کثیری از گروههای عدالت خواه ومردم هوشیار،
دست به مخالفت می زنند که این خود بهانه ای برای مامورین حکومتی است برای
تحقق اهداف شوم و مستبدانه خود که در پی آن افراد بیشتری را به زندانهای
خود و در نهایت بالای چوبه دار بفرستند تا اینگونه پایه های حکومت
دیکتاتوری خود را مستحکم تر کنند.
در
اینگونه اعدامهای مخفیانه و دسته جمعی کاملا وحشیانه هیچگونه ارزش انسان
حفظ نمی گردد، مگر نه آنکه خدا ما انسانها را به خاطر ارزش والایمان در
نزد خود نسبت به بقیه مخلوقات برتری بخشید و از روح بزرگ خود در انسان دمید
و پیامبران بسیار فرستاد تا انسانها را هدایت کنند و به او این نوید را
بدهند که می تواند روزی به مقام بالایی دست پیدا کند و رستگار گردد. به طور
مثال ما خود می دانیم که در طول تاریخ بعضی از انسانها ( زکریای رازی،
ادیسون و ...) به کمک ابداعات واختراعاتی که ناشی از دمیده شدن آن روح
بزرگ الهی در انسان می باشد ، موجب امید و نجات زندگی میلیونها انسان شده
اند. حال چه رخ داده که درکشورمان با پیشینه ای کهن و با وجود حکومتی
اسلامی که به گفته سردمداران آن دینی الهی ، مطلق و کامل است و انسانها
با سرلوحه قرار دادن موازین آن می توانند به رستگاری برسند، اینگونه همان
انسانی را که توسط خدا اشرف مخلوقات خوانده شد را سبعانه به دارمی آویزند
ودر مورد گرفتن زندگی آنها به همین راحتی تصمیم میگیرند تا آنجا که ایشان
را به همان حال در معرض دید دیگران می گذارند تا موجب عبرت دیگران گردد!
مگر نه آنکه پیامبران فرستاده شدند تا با اینگونه مظالم و دیکتاتوریها
مبارزه کنند و راه را برای حکومت و صلح الهی بروی زمین هموار سازند پس چرا
باید یک حکومت متظاهر به مذهب، با وجود داشتن پیامبر خاتم و امامان معصوم
همانند نمرودیان ، فراعنه و ... عمل کند و ارزش انسان را تا به این حد بی
ارزش و بی مقدار نماید.
طبق گفته کتاب آسمانی :
خدا محبت است و انسان را با محبت خود آفرید و برای خود برگزید.
خدا محبت است و انسان را با محبت خود آفرید و برای خود برگزید.
اکنون
که خدا ما را برای خود برگزیده است ، دیگر چه کسی جرأت خواهد کرد برما
اتهامی وارد آورد؟ در جایی که خدا حتی فرزند خود را از ما دریغ نکرد بلکه
او را فرستاد تا در راه همه ما قربانی شود، آیا همه چیزها را به ما نخواهد
بخشید؟( رومیان 8-32،33)
*************************************
با بررسی دستورات اخلاقی قرآن به نتیجه شگفت خواهیم رسید
اگر تجسم كنیم که اسلام روش کاملی را برای زندگی انسان ارائه داده که ضامن سعادت و نیکبختی اوست، و در زندگی زمینی امروز مردم در تطابق با دستورات اخلاقی قران را مورد برسی قرار دهیم. بدون شک نتیجه این بررسی شگفت خواهد بود.
- دیدگاههای انعكاس یافته در این یادداشت مطلبی است از وبلاگ ،منصور راستانی با عنوان وعده بهشت زمینی، كه توسط «مسیحیت پارسی » انتخاب شده است.
بسیاری از مبلغین مذهب اسلامی، اسلام را
دین رحمت و برابری و برداری دانسته و ادعا دارند که اسلام روش کاملی را
برای زندگی انسان ارائه داده است و دستورات قران ضامن سعادت و نیکبختی بشر
بر روی زمین میباشد. بعبارت دیگر اسلام نه تنها نوید دهنده یک بهشت آسمانی
بوده بلکه موجد بهشت زمینی برای مسلمانها ست . اینان در دفاع از دین
اسلام و در پاسخ به اینکه پس چرا خشونت های اسلامی دنیا را فرا گرفته است
چنین استدلال میکنند که دین اسلام مورد سوء استفاده رژیمهای حاکم همچون
حکومت اسلامی در ایران قرار گفته و در نتیجه در معنای واقعی خود پیاده
نشده و چون خلاف رهنمود های قران عمل گردیده جامعه انسانی را به بی ادبی و
هرج و مرج دینی وآشوب سوق داده است.
حال ببینیم این ادعای بهشت زمینی تا چه حد
میتواند با منطق و شواهد عینی مطابقت داشته باشد. نیاز ریشه ای جهت
شکوفایی و پیشرفت هر جامعه آزادی است. آزادی است که امکان بر رسی و سنجش به
نظرات و ایده های گوناگون را میدهد. آزادی است که ایده های نادرست و آسیب
رسان را شنا سائی کرده و آنها را کنار میگذارد و از همه پدیدهای موجود
بهترین را بر می گزیند. بعبارت دیگر آزادی است که ایده ها و پدیده های نو و
بهتر و برتر را میسازد و نتیجتن در کنار آزادی است که انسان میتواند
خردمند گردد.
شریعت اسلام کوشش دارد جزئیات زندگی یک
فرد را در آئینش تعیین کند، به گونه ای که در اسلام هر گامی را که یک فرد
در زندگی برمیدارد باید با خواست الله برابری داشته باشد و او آزادی و
اراده آن را ندارد که درباره زندگی خود اندیشه کند و یا تصمیم بگیرد. در
اسلام، فرض اينكه يك انسان اخلاقن قادر به گرفتن تصميمات فرزانه بوده و
مسئوليت اعمال و رفتار آزادانه اش را خود پذيرش کند، وجود خارجی ندارد.
مفهوم آزادي در اسلام اين نيست كه در لوای موهبت آن انسان را از بند
نيروهاي خارجی آزاد كند، آزادي شخصی در اسلام مفهومش اينست كه انسان بايد
آزادانه تسلیم اراده الله گردد.
سطح فرهنگ هرگونه دموكراسي در دنيا را
میتوان بر پايه ارزشي كه آن جامعه براي زنان و اقليتها در نظر گرفته، تعیین
کرد، در شريعت اسلام حقوق زنان و اقليتهاي غير مسلمان انكار میشود. زنان
در اسلام پست تر از مردان به شمار ميروند و از حقوق و مزاياي كمتري
برخوردارند. از لحاظ شهادت (سوره ۴:۱۵) و ارث (سوره ۴:۱۷۶)، در اسلام زن
نصف مرد به شمار ميرود. در ازدواج حقوق او بمراتب كمتر از مرد است و به
شوهر این حق را میدهد که زنش را كتك بزند (سوره ۴:۳۴).
شايد يكي از بزرگترين عوامل بازدارنده
براي رسيدن دموكراسي در اسلام، تاكيد اين عقيده است كه اصول و احكام اسلام و
قرآن كلام آخر الله و روش غايي كردار بشري است (سوره ۹:۳۳). اسلام با
خردگرايي، بحثهاي دگرانديشانه و هرگونه استدلال و دید منطقي كه زيربناي
دموكراسي و پيشرفتهاي علمي و اخلاقي را به وجود مي آورد، دشمني ميورزد. در
اسلام دگر اندیشی و انتقاد نه تنها مجاز نبوده بلکه كفر به شمار
ميرود و مجازاتش مرگ است (سورهای ۳۳: ۵۷ تا ۶۰) يك فرد مسلمان حق تغيير
مذهبش را ندارد. در اسلام مجازات ارتداد (برگشت از دين)، مرگ است (سورهای
۹: ۱۱ تا ۱۴ - سوره ۴:۸۹ ).
جوامع غیر تولیدی که بیشتر در کشورهای
جهان سوم یافت میشوند معمولن دچار رکود اقتصادی هستند در چنین جوامعی فقر و
بیکاری رشد کرده ، جوانان روی به اعتیاد و تنگدستان برای رفع نیاز خود به
اعمال دزدی و سرقت روی میاورند. درمان چنین اجتماعات مریض ایجاد بخش های
تولیدی جهت فراهم کردن کار و شغل برای بیکاران میباشد که از بهره آن بتوان
فقر و بیکاری را از بین برد. اسلام بی آنکه به ریشه یابی درد های اجتماع
در اینمورد توجهی داشته باشد وانگیزه دزدی را مورد برسی قرار دهد حربه
ایجاد رعب و ترس در اجتماع را جهت دزدی زدایی بکار میگیرد و مجازات دزدی
را قطع دست اعلام میکند (سوره ۵:۳۸). حال تجسم کنید ان فردی که با داشتن
دست موفق به گرفتن شغل نمیشده چگونه بدون دست میتواند برای خود شغلی
بیابد.
پايه و اساس نظر اسلام درباره كافرين،
قانون جنگ (جهاد ) است. بدين شرح كه افراد كافر و غير مسلمان يا بايد به
اسلام درآيند، يا فرمانبردار و يا ( به استثناي زنان، بچه ها و برده ها )
كشته شوند (سوره ۹:۳۳ و سورهای ۲۷ تا ۳۳:۲۵) .
در اسلام هر فردي اختيار آن را ندارد که
هدف هاي زندگي اش را بر پايه ميل و دلخواه خويش تعيين كند و زندگي خود را
به هر گونه ای كه ميل دارد، هدايت نمايد. در اسلام، الله و قانون مقدس او،
براي انسان و چگونگي زندگي او تصميم ميگيرند و تكليف تعيين ميكنند. طبق
این قانون اگر یک جوان مذکر مجرد لحظاتی از زندگی اش را صرف داشتن روابط
خصوصی با دوست دخترش نموده و یا ساعاتی را همراه دوستانش از مشروبات الکلی
استفاده کرده به مجازات ضربات شلاق محکوم میگردد (سوره ۲۴:۲ و سورهای ۵:
۹۰ تا ۹۱).
دیگر از مسلمات شریعت اسلام اجرای قصاص
(سوره ۵:۴۵) است (چشم برای چشم، دندان برای دندان ،غیره). صحبت از خون و
خونخواهی و انتقام و کینه توزی است. والدین احسان، پسری که توسط بهنود
شجاعی به قتل می رسد، تحت تلقین و مغزشویی دستورات اسلام به آن درجه از بی
عاطفگی و ددمنشی مسخ شده و استحاله می یابند که با دست های خود چهارپایه
را از زیر پای بهنود شجاعی می کشند و جوانی به رعنایی و زیبایی فرزند خود
را به قتل می رسانند. قصاص انسان ها را در برابر قانون قرار نمی دهد، بلکه
به مقابله و کینه توزی نسبت به یکدیگر تشویق می کند و مردم را به جان هم
می اندازد.
دموكراسي آزاد، دامنه آزادی هاي انسان را
گسترش ميدهد و زن و مرد را به تمام ارزشهاي انساني متجلي ميسازد. اسلام،
فردگرائي نميشناسد و پيوسته سخن ازاراده جمعي مسلمانان و الله به ميان مي
آورد. در اسلام، از حقوق فردي كه در سه قرن پیش در غرب به وجود آمد نشاني
به چشم نميخورد. شعار دائمي فرمانبرداری از خليفه، سايه الله در روي زمين،
جائي براي وجود فلسفه فردگرايي باقي نميگذارد.
حال تجسم کنید در تایید این ادعا که اسلام
روش کاملی را برای زندگی انسان ارائه داده که ضامن سعادت و نیکبختی اوست،
بخواهیم موارد بالا را، که نمونه ای از احکام اسلامی را بیان میکند، در
زندگی زمینی امروز مردم در تطابق با دستورات اخلاقی قران مورد برسی قرار
دهیم. بدون شک نتیجه این تطابق این خواهد بود که گروهی از ساکنین زمین در
انتقاد از اسلام جانشان را از دست میدهند، گروهی از مسلمانان بخاطر ترک
اسلام کشته میشوند، افراد بیشماری از تنگدستان بجرم دزدی (انگیزه فقر)
دستهایشان قطع میگردد، عده زیادی از مردان و زنان مجرد بجرم روابط خصوصی و
نزدیکی که با همدیگر داشتند و یا صرف مشروبات الکلی به مجازات شلاق
میرسند، خانواده های بسیاری به مقابله در خونخواهی با یکدیگر جان خود را
از دست میدهند، و بلاخره انبوه کافران که نمیخواهند به اسلام بگروند در
جهاد اسلام کشته میشوند. دنیایی از خون و خونریزی، بهشت زمینی خواهد بود
که اینان وعده میدهند.
*************************************
با نام مقدس خدا
گزارشگر منتخب شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد
جناب آقای احمد شهید
با درود
احتراما
ضمن آرزوی سلامتی و موفقیت برای جنابعالی به عرض می رساند اینجانبان از
آن مقام محترم تقاضا دارد نسبت به تهدید و محدودیت هایی که اخیرا متوجه ما
و بسیاری از دیگر هموطنان ما در داخل کشور ایران به لحاظ عقیده و ایمان
آوردن به دین مسیحیت از سوی حکومت ایران گردیده مورد توجه و حمایت قرار
دهید، چرا که در حال حاظر که این نامه را به نگارش در می آوریم در شرایط
سخت امنیتی می باشیم ، اما از آنجا که می دانید شورای حقوق بشر سازمان ملل
متحد و شخص جنابعالی با اشراف و اطلاع از همه این ظلمها که در سالهای
اخیر صورت گرفته است و نسبت به همه این مظالم به اقلیتهای دینی ،مذهبی که
به طور روشن و مستند آگاهی دارید، می خواهد با توجه به جایگاه و موقعیت
سازمانی شما ، نسبت به رفتارهای مستبدانه و ستمگرانه حکومت واکنش شفاف و
عملی نشان دهید چرا که امروز ابتدایی ترین حقوق شهروندی ما در ابراز عقیده
و بیان ، تحمل نمی گردد و به موجب آن بسیاری را به حکم ارتداد و یا معاند
به اعدام و یا زندانهای بلند مدت محکومشان مینماید و ایمان داشتن به هر
دینی از غیر اسلام رابه حکم ارتداد خود مستحق مرگ و مبلغین آن را در
جایگاه عناد و دشمنی با خدا می پندارد و اما قوانین مستبدانه خود را عین
دستور و حکم خدا و سرپیچی از حاکمان ( ولی فقیه ) را دشمنان با دین اسلام
می پندارد بطوریکه در مجازاتها و احکام خود هیچگونه قانون و ترحمی را در
مخالفت با خود نمی شناسد و می دانید که امروز کار را به جایی رسانده که با
حمله و تجاوز به قبرستانها و عبادتگاههای اقلیتهای دینی و تخریب آنجا حتی
حق برگزاری مراسم در مناسبتهایشان را با تهدید محروم نموده وامروزه هیچ
مرجع و سازمانی ،جرأت و توانایی مقابله و یا دادرسی از این خانواده ها را
به خود نمی بیند و اعتراض به آن ،عواقبی به همراه دارد که ما امروز تنها
بخواهیم فریاد مظلومیت خود و این خانواده ها را به گوش جنابعالی برسانیم
.
در
پایان ضمن آرزوی موفقیت در مسیری که به تأمین حقوق این افراد و خانواده
هایشان منجر گردد، می خواهیم اقدامی عاجل و عملی در این خصوص صورت پذیرد.
با احترام و تشکر
محمد سهرابی ، ابراهیم طباطبائی و سعید معینی
سه شهروند مسیحی ساکن ایران
*************************************
علیرضا ملا سلطانی نوجوان بزهکار در سن 17 سالگی اعدام شد
آیا تا بحال این سوال برای شما پیش آمده است که با وجود این همه ادیان و مذاهب متعدد و راه و روشهای
پیشنهادیشان برای نزدیکی با خدا ، چرا هنوز زندگی بیشتر ما انسانها توأم
با استرس و ناراحتی است.در بیشتر این موارد ما شاهد این هستیم که اکثر
ادیان و مذاهب توسط حکومتها ی خود کامه ای که می توان از آنان به عنوان
حکومتهای دین سالار یاد کرد، با توجه به مصلحت نظام به ظاهر ارزشی آنان
انتخاب شده و مردم را با یک فرهنگ سازی حساب شده مکلف و موظف به رعایت و
اجرای آن میگردا نند.
معمولا
این گونه حکومتها به این صورت عمل می کنند که ابتدا دست بر روی داشته
های تاریخی و ارزشی ملتها گذاشته و کم کم با کم رنگ کردن آنها سعی در
جایگزین کردن آنچه که خود در پی آن هستند را دارند .به طور مثال در
کشورمان ایران بزرگ با پیشینه ای غنی و فرهنگی کهن که زبان زد خاص و عام
بوده و هست و رحم و مروت و جوانمردی از اساس فرهنگ غنی مان به شمار می آید
و بیشتر کشورهای صاحب نام و مدعی حقوق بشر با سر لوحه قرار دادن منشور
حقوق بشر کورش کبیر به این مرتبه رسیده اند ، چه اتفاقی افتاده است که به
هنگام به دار آویختن یک نوجوان نا بالغ به خیابان آمده و سا عت 5 صبح
منتظر برای تماشای صحنه به دار آویختن او باشند. مگر غیر از این است که
همان دینی که توصیه به (حد ) کرده است ، در تمامی فرائض دینی خود توصیه
به نماز کرده و نماز را بر هر کار دیگری ارجع و واجب دانسته است. پس چرا
جامعه ای که دم از دیندار بودن می زند و خود را مؤمنین خدا می دانند به
جای انجام اصلی ترین رکن دین خود در زمان انجام آن به خیابان آمده و
اینگونه مشتاق برای دیدن صحنه اعدام هستند . علاوه بر بعد دینی مسئله و با
توجه به پیشینه کهن کشورمان که در بالا ذکر کردم ،ما را چه شده است در
کشوری که همیشه مردم تشویق شده اند که روز را با شادی و نشاط آغاز کنند
، در اولین ساعات روز با تجسم مرگ و تباهی روز را لبیک می گویند و حال
خود تصور کنید که این افراد مخصوصا نوجوانان نابالغ با دیدن این چنین
صحنه ای در نخستین ساعات بامداد چگونه روز خود را آغاز میکند و این خود
باعث چه عواقب روحی و روانی در طی زندگی برای امثال او به بارخواهد
آورد.
در
هیچ دین و حکومتی در دنیا حق گرفتن جان یک نوجوانان نا بالغ به هیچ
وجه و تحت هیج شرایطی نه از طرف خدا و نه رسولان به هیچ مرجع قانونی
داده نشده است .پس چرا امروزه در قرن 21 در حکومتهای خود کامه و مستبدی
همچون ایران و غیره ما شاهد فجایعی این چنین هستیم آیا غیر از این است
که این حکومتهای دین سالار به نوعی خود را مجری تام الاختیار خدا بر روی
زمین میدانند و اینگونه ملتهای خود را بوسیله خرافات ودسیسه های سیاسی
بازی داده و دین و مذهب را به نفع و مصلحت حکومتشان تغییر داده و فدا می
سازند.
*************************************
از قربانی کردن تا جنایت
امروزه در اکثر
جوامع واژه خدا پرستی به عنوان یک اصل اساسی شناخته شده است وملتها و
دولتها با پیروی از یک دین و یا مذهبی خاص در صدد ایجاد همبستگی و
یکپارچگی بین افراد جوامع خود هستند و با اجرای مراسمها وکارنوالهای مذهبی
مخصوص این مهم را تحقق می بخشند. از دیر هنگام در دوره های مختلف ادیان
به شکلهای مختلفی رواج داشته اند که در بعضی از این اعتقادها و آیینها
به علت غلط بودن و عقب افتاده بودن موازین دینی راه برای بیراهه رفتن و
تحریف هموار گردیده بود.
در اینجا بعلت ضرورت یکی از این موارد که چندیست اذهان عمومی را جریحه دار کرده است میپردازیم .
قربانی کردن
از
دوران کهن قربانی کردن به عنوان یکی ازمراسمهای مهم برای رفع بلا ،دور
کردن شیاطین از زندگی افراد و برکت بخشیدن به آن برگذار می گردیده است .
در این نوع قربانی کردنها بیشترین بهره ها از حیوانات چهارپا صورت
میگرفته است . اما در بعضی از این ادیان در طی مرور زمان به علت غلط بودن و
سست بودن قواعد دینی راه برای تحریف باز بوده که ما در این سالها پس از
گذشت سالیان طولانی از زمان وضع این اصول دینی شاهد فجایعی هستیم که با
رذالت تمام به عنوان یک شرع دینی قابل توجیه از طرف قاتلینی که خود را
مامور اجرای آن می دانند می باشد.
در
زیر یک نمونه از این رذالتها را که واقعا قلب انسان را بدرد می آورد را
برای شما به تصویر میکشیم تا خود هرچه بیشتر با یک جنایت روشن قابل توجیه
از طرف قاتلین آن آشنا گردید.اخیرا در کشور اندونزی در ماه رمضان که بر
طبق اصول دین قاتلین ماهی است حرام که در آن جنگ و خونریزی ممنوع و حرام
می باشد دو دختر به علت قبول دین مسیحیت و یافتن راه خود در مسیری غیر
از مسیر اجداد خود به صورت ظالمانه ای سلاخی گردیده اند.
"بعضی
کسان از راه خدا منحرف شده ، به بیهوده گویی روی آورده اند،و می خواهند
معلمان شریعت باشند ، حال آنکه نمی دانند چه می گویند یا از چه چیز چنین
مطمئن دم می زنند. ما می دانیم که شریعت نیکوست ، اگر کسی آن را به
درستی به کار بندد. نیز میدانیم که شریعت نه برای درستکاران ، بلکه برای
قانون شکنان و سرکشان وضع شده است ، برای بی دینان و گناهکاران ،
ناپاکان و کافران ؛ برای قاتلان پدر و قاتلان مادر؛ برای آدمکشان
،زناکاران و همجنس بازان ؛ برای آدم ربایان ، دروغگویان و شهادت دهندگان
به دروغ، و نیز برای هر عملی که خلاف تعلیم صحیح باشد، تعلیم منطبق بر
انجیل پر جلال خدای متبارک که به من سپرده شده است" (اول تیموتائوس 1:
6-11).
محمد سهرابی ، ابراهیم طباطبایی & سعید معینی
*************************************
بازداشت هفت درویش گنابادی مقابل زندان اوین
در طول تاریخ بشریت همیشه در جوامع خود کامه ای که به ظاهر دم از عدالت
اجتماعی و صلح می زدند می توان شاهد فجایعی این چنین بود. متأسفانه چندیست
که درکشورمان ایران ، کشوری که دارای تاریخ کهن و متمدن همراه با عدالت
اجتماعی مثال زدنی از سوی غرب و شرق بوده است ،شاهد نقض ابتدایی ترین حقوق
اولیه شهروندان و اجرای بی عدالتی در حق اقوام وعقاید هستیم که روزگاری
این کشور و حکومت حاکم را در راه رسیدن به هدفش یعنی بر پایی حکومتی
اسلامی ، یاری رساندن.
اما آنان به علت خفقان موجود در حکومت قبلی و عدم وجود فضا برای ابراز عقاید خود به یاری حکومتی شتافتند که شعارش تغییر وضعیت حاکم بر آن زمان بود، با این امید که بتوانند با تکیه بر قانون اساسی که بر اساس موازین اسلامی بنا گردیده ومقرر بود تا به تمامی اقوام و معتقدات مردمی به یک چشم نگاه شود وشعارش برادری و برابری بود ، به تمامی خواسته های خود دست یابند، غافل از این مسئله که روزی خواهد رسید که حتی نتوانند برای اعتراضی ساده نسبت به حقوقشان و حتی برای زندانی شدن بستگانشان به خیابان آمده و اعتراض نمایند ورنج خود را که شامل سختیهای متعدد و نژاد پرستانه با خود را نتوانند به زبان بیاورند.
اما آنان به علت خفقان موجود در حکومت قبلی و عدم وجود فضا برای ابراز عقاید خود به یاری حکومتی شتافتند که شعارش تغییر وضعیت حاکم بر آن زمان بود، با این امید که بتوانند با تکیه بر قانون اساسی که بر اساس موازین اسلامی بنا گردیده ومقرر بود تا به تمامی اقوام و معتقدات مردمی به یک چشم نگاه شود وشعارش برادری و برابری بود ، به تمامی خواسته های خود دست یابند، غافل از این مسئله که روزی خواهد رسید که حتی نتوانند برای اعتراضی ساده نسبت به حقوقشان و حتی برای زندانی شدن بستگانشان به خیابان آمده و اعتراض نمایند ورنج خود را که شامل سختیهای متعدد و نژاد پرستانه با خود را نتوانند به زبان بیاورند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر