تاكنون
گروههای بسیاری از نوکیشان مسیحی ایرانی بدلیل مشكلات اجتماعی، فشار و
تهدید ها، بازداشت و یا زندانی و محاكمه شدن ،مجبور به ترك كشور شده اند.
این هموطن مسیحی مدت ۸۷ روز را در سلول انفرادی زندان اوین گذراند ،
ماموران امنیتی پس از آزادی از زندان نیز وی را رها نكردند.
(به نقل از محبت نیوز)
« مسیحیت پارسی» - "علی گلچین" از نوکیشان
مسیحی است که به اتهام بشارت و تبلیغ مسیحیت و به بهانه اقدام علیه امنیت
ملی توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی شناسایی، بازداشت و روانه زندان شد.
ساعتها بازجویی توسط ماموران امنیتی و حضور در سلول انفرادی فشار زیادی
را بر او تحمیل کرد. مضاف بر اینکه نیروهای اطلاعاتی حتی پس از آزادی او از
زندان، رهایش نکردند و به طور مداوم وضعیت او را مورد بررسی قرار می دادند
و با تهدیدات خود وی را تحت فشار میگذاشتند، مسئله ای که او را بر آن
ساخت تا مانند دهها مسیحی تحت ستم در ایران روانه دیار غربت شود. "محبت
نیوز" در مورد آخرین شرایط علی گلچین با وی در غربت به گفت وگو پرداخت که
در پی می خوانید:
- آقای گلچین، دلیل خروج شما از ایران چه بود؟
علیرغم اینکه هرکس دوست دارد در وطنش
زندگی کند، تقریبن نزدیک به دو سال پیش در تاریخ نهم اردیبهشت ۱۳۸۹ به
عنوان یک متهم امنیتی دستگیر و از آنجا روانه زندان شدم. گرچه بعد از آن با
سپردن وثیقه از زندان آزاد شدم، اما حتی پس از گرفتن رأی برائت از دادگاه،
تهدیدهای نیروهای امنیتی تمام نشد و تاثیر زیادی در زندگی من گذاشته بود
که احساس کردم ممکن است این اتفاقات دوباره تکرار شود، تحمل این شرایط برای
من سخت شده بود و به همین دلیل ترجیح دادم خودم و خانواده را راضی کنم که
کشور را ترک کنم و از ایران خارج شوم. این بود که با پیش بینی تهدیدها و
اتفاقاتی که ممکن بود در آینده بیفتد، در واقع میل من برای خروج از کشور
بیشتر شد.
- پس از بازداشت، از سوی دادگاه حكم یكسال زندان برایتان صادر شد. اتهام شما چه بود كه چنین حكمی را به شما ابلاغ کردند؟
اتهامی که در روز دستگیری من، قبل از
اینکه من را به زندان اوین منتقل کنند و در حضور قاضی و مرجع قضایی به من
تفهیم شد . اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام از طریق فعالیت سازمان
یافته، تبلیغ مسیحیت و عضوگیری برای کلیسا عنوان شده بود. اینها اتهاماتی
بود که قاضی به استناد آن حکم بازداشت را برایم صادر کرد.
- آیا در دوران زندان در سلول انفرادی هم بودید؟ چه مدت را در سلول انفرادی گذراندید و در آنجا چه شرایطی داشتید؟
بله،
من از همان روزی که دستگیر شدم و به زندان رفتم، در سلول انفرادی بودم تا
روزی که آزاد شدم . در واقع در طول این مدت ۸۷ روز را من در سلول انفرادی
بودم و در آنجا نگهداری می شدم. سلول انفرادی همانطور که از اسمش مشخص است،
مکانی بسیار کوچکی است در ابعاد یک و نیم در دو و نیم متر و ارتفاعی که
نهایتن فکر می کنم سه متر بود و تنها یک نفر در آنجا جا می گیرد، هیچگونه
ارتباطی در آن مدت با بیرون از سلول و حتی با زندان ندارید، و جایی است
برای تحت فشار قرار دادن متهم که از لحاظ روحی و روانی بسیار تحت فشار قرار
می گیرد . می دانیم که انسان موجودی اجتماعی است و احتیاج به ارتباط دارد.
احتیاج دارد با دیگران صحبت کند و شما در این سلول انفرادی از همه چیز
محرومید. به علاوه اینکه سختی های فیزیکی نیز در آنجا حاکم است. گرم بودن
در فصل تابستان، و مطمئنم همانطور هم سرد در فصل زمستان و یک در آهنی دارد
که همیشه بسته است و فقط زمانی درها باز می شوند که می خواهند به شما غذا
بدهند یا برای بازجویی شما را از آنجا با چشم بند بیرون می برند. جای بسیار
سختی است و بنده فکر می کنم بدترین نوع شکنجه ای که می توانند یک فرد توسط
آن مورد آزار و اذیت قرار بدهند، قرار دادن او در سلول انفرادی است.
- گفته شده شما در ارتباط با نگهداری كتاب مقدس بازداشت شدید آیا داشتن و حمل كتاب مقدس در ایرن جرم محسوب می شود؟
اتهاماتی که به بنده وارد شد تحت چند
مسئله بود. یکی از آن نگهداری کتاب مقدس و دیگری رهبری گروه های خانگی در
شهرهای مختلفی مثل تهران و شهرستان های دیگر بود. در واقع با این اتهامات ،
ماموران گفتند كه شما از این طریق دارید بین افراد غیر مسیحی تبلیغ می
کنید. در صورتی که ما همه کار ها و فعالیت هایمان مختص می شد به افراد
مسیحی و رهبری و مورد تعلیم قرار دادن آنها. در حالیكه بر طبق قانون
وکیلم به من گفت: « نه نگهداری کتاب مقدس جرم است و نه حمل آن و نه ارتباط
یک مسیحی به عنوان یک معلم با مسیحیان دیگر». ولی به همین عناوین و به
دلیل نگهداشتن و حمل کتاب مقدس و همچنین بدلیل رهبری گروه كلیساهای خانگی
من مورد این اتهام قرار گرفتنم و بازداشت شدم.
- نوكیشان مسیحی برای رفتن به كلیساها در ایران با چه محدودیت هایی مواجه هستند و آن محدودیت ها چیست؟
فکر می کنم که به چند دلیل نوکیشان مسیحی
برای رفتن به کلیسا مشکل دارند. و این مشکلات عوامل مختلفی هستند که دست به
دست هم می دهد. یکی به دلیل داشتن خانواده های غیر مسیحی است که در درجه
اول خود خانوادهها ممکن است رفت و آمد به کلیسا را برای آنها با مشکل روبرو
کنند.
دوم محدود بودن کلیساهای ساختمانی از محل
زندگی افراد چرا كه فقط در تهران با بیش از ۱۲ میلیون جمعیت تعداد
كلیساهایی كه فقط بفارسی موعظه می شود شاید به تعداد انگشتان یك دست هم
نرسد. چرا كه حكومت مانع از فعالیت كلیساهای فارسی زبان است و همچنین
اجازه ساخت و ساز كلیسا را به مسیحیان نمی دهد.
سوم هم مسئله جو حاکم بر کلیساست که به
خصوص در این سالهای آخر با فشارها و ابلاغیه هایی که از سوی اداره اطلاعات
جمهوری اسلامی به مسئولان كلیساها ارسال كردند از آنان خواستند تا از ورود
نوایمانان و یا بطور كلی فارسی زبانان جلوگیری بعمل آورند.
موج بازداشت و دستگیری رهبران مسیحی كه
جلسات كلیسایی را به زبان فارسی برگزار می كردند نیز از علل دیگر این
محدودیت هاست كه باعث ترس و وحشت در دل نومسیحیان می شد .
مهمترین عامل دیگر شناسایی نوكیشان مسیحی
توسط نیروهای امنیتی است .كه بعدن بدون هیچ دلیلی یا آنها را احضار و یا
بازداشت میكنند و پس از بازجویی و ایجاد رعب و حشت آنها را سپس رها می
كنند.
نكته بعدی دستور اداره اطلاعات به
كلیساهای فارسی زبان در خصوص تعطیلی جلسات كلیسایی كه در روزهای غیر یكشنبه
برای فارسی زبان برگزار می شد، از دیگر محدودیت ها عنوان می شود .
با اینحال این تهدیدات و محدودیت ها
نتوانست مانع جدی برای ایمانداران مسیحی باشد بلكه خود باعث رشد كلیساهای
خانگی در هر نقطه از شهر نیز شد.
با توجه به فشارها و محدودیت ها
از سوی نظام كه مانع از رفتن نوكیشان مسیحی به كلیسا ها می شود این
افراد چگونه با دیگر ایمانداران مسیحی در ارتباط و یا در مشاركت هستند؟
من
خودم بطور مخصوص این تجربه را داشتم. پس از آزادی از زندان دیگر مثل سابق
نمی توانستم در کلیسا فعالیت داشته باشم. چون تمام فعالیت هایم، آمد و رفت
ها به کلیسا و ارتباطم با دیگر مسیحیان زیر ذره بین بود و كنترل می شد. ولی
سعی می کردیم با افراد تازه ایمان و یا نوکیش مسیحی از طریق تشکیل کلیسای
خانگی و شرکت در جلسات کلیسای خانگی با هم مشارکت داشته باشیم و این خلاء
عدم حضور در کلیسای ساختمانی را با حضور در کلیسای خانگی که به صورت
مخفیانه هم برگزار می شود در آنجا پر کنیم.
- كلیسای خانگی چگونه جایی است و چه فعالیت هایی آنجا صورت می گیرد؟
همانطور که گفتم، کلیسای خانگی بخاطر
فشارها و محدودیت ها که به مسیحیان وارد می شود شكل می گیرد، ایمانداران
مسیحی خانه های یگدیگر را به محل پرستش و دعا و مشاركت تبدیل می كنند،
عمومن نوكیشان مسیحی ضمن در نظر گرفتن مسائل امنیتی در آنجا جمع می شوند و
با رهبری یک شخص در آنجا با هم به مشارکت می پردازند. از قبیل پرستش،
خواندن سرود، دعا و تعلیم و موعظه کتاب مقدس . حتی افرادی هستند که دسترسی
به کتاب های خاصی دارند مثل کتاب های تعلیمی که با خود همراه دارند تا از
این طریق افراد بتوانند تحت تعلیم و رشد مسیحی قرار بگیرند. و غیر از آن
هیچ فعالیت دیگری به جز مشارکت روحانی و عبادتی در داخل کلیساهای خانگی
اتفاق نمی افتد.
- در طی مدتی كه در بازداشت و یا
زندان بودید از سوی بسیاری از خبرگزاری ها و رسانه ها در مورد نحوه دستگیری
و بازداشت شما خبرهایی منتشر شده بود. با توجه به تجربه شما آیا این
خبررسانی می تواند به وضعیت فرد بازاداشت شده كمكی كند و یا اینكه وضعیت
او را بدتر می كند – تجربه شما چه بود؟
در مدتی که در بازداشت بودم تا زمان آزادی
تغییراتی در شرایط زندانم گاهن اتفاق می افتاد، در نحوه برخورد بازجویان ،
در دادن ملاقات به افراد خانواده ام، و اجازه تماس های تلفنی بیشتر.
وقتی که از زندان آزاد شدم، متوجه شدم که
زمانی كه در زندان بودم از وضعیت من در زندان بخوبی از طریق رسانه ها
اطلاع رسانی می شد ، در سایت ها کمپین راه اندازی شد و مصاحبه هایی هم از
طریق رسانه ها در مورد وضعیتم انجام شده بود، سپس متوجه این رویداد شدم که
این خبر رسانی ها که از وضعیت زندانیان اتفاق می افتد در واقع نهاد ها و
فعالان حقوق بشر كه از این قضیه وقتی مطلع می شوند، کمک شایانی می تواند
به شرایط فرد زندانی داشته باشد. من در اینجا می خواهم به یک خاطره و نقل
قول در طول مدتی که در زندان بودم و من از فضای بیرون کاملن بی خبر و بی
اطلاع بودم با شما صحبت کنم.
« یک روز یکی از بازجویان زندان اوین که
من را مورد بازجویی قرار می داد قبل از شروع بازجویی با حالتی دوستانه با
من صحبت می کرد، وی می گفت،« این چه کاری است که انجام می دهند؟ ما شما را
بازداشت کرده ایم و آورده ایم اینجا و در اینجا هم از شما نگهداری می کنیم،
بعد در بیرون خبر رسانی می کنند، سایت ها می نویسند، کمپین راه می
اندازند، مصاحبه می کنند و بعد از طریق كانال های حقوق بشری و مجامع بین
المللی به ما فشار وارد می آورند که ما شما را آزاد کنیم. ... !»
پس معلوم است که به گفته خودشان، این گونه
اطلاع رسانی در مورد وضعیت زندانیان به مثابه اهرم فشاری خواهد بود كه
آنها را مجبور می كند ضمن عقب نشینی حداقل برخورد و یا امكانات بهتری به
زندانیان ارائه دهند و نكته مثبت دیگر آن این است که در عرصه بین المللی
نیز از وضعیت كلیسا و مسیحیان ایران كه در حال وقوع است آگاه شوند كه با یك
زندانی مسیحی بدون دلیل و بدون آنكه مرتکب عمل خلافی شود یا از لحاظ
قانونی جرمی را مرتکب شده باشد آنجا تحت بد ترین شرایط قرار گیرد و ممکن
است بدترین حکم برایش صادر شود.
خبررسانی از وضعیت اینگونه افراد، کمک
بسیار بزرگی می تواند برای آزادی و حداقل کم کردن فشارها بر روی زندانی و
تخفیف در رأی ای که دادگاه می تواند برای آن فرد در نظر بگیرد تاثیر گذار
باشد.
محمد سهرابی ، سعید معینی & ابراهیم طباطبایی