طبق خبر های ارسالی در یک ماه اخیر بازار اعدام دردستگاه حکومت ایران گرم بوده است با برسی رسانه ها در یک ماه گذشته می توان دریافت که تقریبا هفته ای حداقل یک اعدام از طریق رسانه ها خبر رسانی شده است که یکی از آنها حکم اعدام کشیش یوسف نادرخانی است که به علت جهانی شدن قضیه و بحرانی شدن آن و همچنین موضع گیری و هشدار سازمانهای مدعی حقوق بشر در مورد لغو هر چه زودتر آن شرایط اجرا را برای دستگاه قضایی حکومت خودکامه جمهوری اسلامی ایران سخت و دشوار ساخته است. ولی در موارد دیگر ما شاهد اعدامها به صورت دسته جمعی که سبک قرون وسطایی به حساب می آید بوده ایم تاجایی که حتی به قیمت محکوم کردن بعضی از این افراد به جرم های نکرده تمام شده است واین درحالی است که اخیراً خبر اعدام 8 نفر در سحر گاه روز دوشنبه مورخ 18/07/1390 به صورت کاملا بی سر و صدا در زندان لاکان رشت همگان را به حیرت وا داشت ! زیرا هیچگونه اطلاعی از نوع جرم این افراد در دسترس نیست جز این که پس از انتقال 12 نفر از سلول خود به انفرادی8 نفراز آنان را اعدام نموده و از وضعیت 4 نفر دیگر هیچگونه اطلاعاتی در دست نمی باشد.
تاجایی که قبل از تهیه این مطلب امروز خبر اعدام دو جوان کرد در زندان رجائی شهر کرج در تاریخ 26/07/1390به آنها ابلاغ گردید، منتشر شد واین درحالی است که هنوز از اعدام 4 نفر در سحرگاه چهارشنبه مورخ 20/07/1390 در خمینی شهر اصفهان به جرم تجاوز در مجلسی عروسی زمان زیادی نگذشته است که بی شک نمی توان به اطمینان گفت که این 4 نفرهمان افراد نیروهای خودسر و ضابط (آمرین به معروف وناهیان از منکرتحت رهبری ولایت فقیه ) گزارش شده در همان روز توسط میهمانان شب مراسم می باشند ! اما به ما نشان می دهد که این حکومت امروز در پی نقض قوانینی است، که اصل آن توسط شورای انقلاب در آغاز شکل گیری این حکومت بر مبنای جمهوریت مردم بنا گردیده بود. تا با این اعمال سخیف و بلکه این اعدامها با رفتار نیروهای امنیتی و انتظامی خود در جهت جمع آوری ماهواره ها و قطع فیلترهای اینترنتی توانسته باشد با ایجاد رعب و وحشت و همچنین دورکردن اذهان عمومی به سمت و سوی دیگر با استفاده از این فرصت پیش آمده بهره جوید وامروزمجرمین جدیدی برای توجیه عدالت اقتصادی وبرخورد با فساد گسترده در لایه های حکومت ( اختلاس سه هزار میلیاردی) بتراشند، و بدینوسیله افراد مخالف ومعترض بیشتری را به جرمهای تازه به زندانهای خود کشانده و در نهایت اعدام کنند. اما زمانیکه حیف ومیل سرمایه و ثروتهای ملی ومردمی به دست حامیان دیروز وامروزی اش به یغما برده میشود تا آنجا که حیات اجتماعی و اقتصادی طبقات میلیونی فقرا با حکم دستوری او (ولی فقیه) به منظور توقف پیگیری در مجلس به دار فراموشی سپرده میشود که این خود نشان دهنده آن است که عدالت در این نظام قطعا ارزش و جایگاهی از اساس نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
حال مجسم کنیم صحنه ای را که این افراد از ابتدای به دار آویخته شدن تا زمانیکه به بدترین شکل ممکن در حضور مردم مشتاق که منتظر دیدن این صحنه ها می باشند جان بدهند! بی شک می توان گفت که اجرای این حکم به دست یه سرباز وظیفه تحت امرچه عاقبتی برای او به بار خواهد آورد، حتی فکر چنین صحنه هایی برای افراد حتی دارای ظرفیت روحی وفکری بالا چه احساسی را القا خواهد نمود! به نظرما و شما بر سر کودکی که طبق یکی از عکسهای منتشره بر روی سر پدر خود نشانده شده تا بتواند این صحنه به اصطلاح محشر واما رقت بار را بهتر ببیند، درتنهایی تا آینده پیش روی وی که به سن فهم وشعوربرای تشکیل خانواده می رسد چه خواهد آمد!؟ آیا ترویج والقاء چنین ظلمی به عنوان یک خوراک ذهنی به یک کودک دراین سن که شاهد اشتیاق مردم حتی والدین خود برای دیدن و ثبت کردن صحنه مرگ یک یا چند انسان دیگر به شکل کاملا وحشیانه و قرون وسطایی می باشد باعث پیشرفت و ارتقا سطح فکری وی می شود یا این مسئله باعث می شود که جریان مرگ و گرفتن جان افراد برای او سهل و آسان جلوه کند که این خود موجب توسعه خشونت دررفتار ایشان وبه وجود آمدن معضلات روحی روانی طولانی در پیکره اجتماعی افراد خواهد شد که یقینا این باعث نقض آشکار دستورات الهی و توهین به مهربانی ورحمانیت پروردگاری است که حق زندگی و عدالت را برای بشر وخلق خود محفوظ دانسته است.
اما در کشورهای غربی ما شاهد این مسئله هستیم که حتی کشتن حیوانات در ملأ عام یک جرم محسوب می گردد و دولت و مردم در صدد این مسئله مهم هستند که افراد عادی جامعه مخصوصا کودکان را دور از مسائل مرگ و کشتار نگاه دارند تا بتوانند در لایه های ذهنی این کودکان مطالب راستین زندگی را پیاده کنند، تا این کودکان که قرار است در آینده فردی فعال و تاثیرگذار در جهت رشد و پیشرفت جامعه باشد ، بتواند در محیطی سالم به دور از هر گونه ناملایمت های زندگی رشد یابد.
بررسی روند این اعدامها و حرکات اخیر دستگاه قضایی و نیروی انتظامی مبین این حقیقت مهم است که تک تک اعضا این حکومت در جهت تحقق آرمانهای رهبری که خود را ولی امر مردم و مسلمین جهان می نامد قدم بر می دارند و حکم صادره از وی به عنوان حکم الله مورد تایید دولت و مردم غافل از احکام راستین الهی می باشد. البته امروزه تعداد کثیری از گروههای عدالت خواه ومردم هوشیار، دست به مخالفت می زنند که این خود بهانه ای برای مامورین حکومتی است برای تحقق اهداف شوم و مستبدانه خود که در پی آن افراد بیشتری را به زندانهای خود و در نهایت بالای چوبه دار بفرستند تا اینگونه پایه های حکومت دیکتاتوری خود را مستحکم تر کنند.
در اینگونه اعدامهای مخفیانه و دسته جمعی کاملا وحشیانه هیچگونه ارزش انسان حفظ نمی گردد، مگر نه آنکه خدا ما انسانها را به خاطر ارزش والایمان در نزد خود نسبت به بقیه مخلوقات برتری بخشید و از روح بزرگ خود در انسان دمید و پیامبران بسیار فرستاد تا انسانها را هدایت کنند و به او این نوید را بدهند که می تواند روزی به مقام بالایی دست پیدا کند و رستگار گردد. به طور مثال ما خود می دانیم که در طول تاریخ بعضی از انسانها ( زکریای رازی، ادیسون و ...) به کمک ابداعات واختراعاتی که ناشی از دمیده شدن آن روح بزرگ الهی در انسان می باشد ، موجب امید و نجات زندگی میلیونها انسان شده اند. حال چه رخ داده که درکشورمان با پیشینه ای کهن و با وجود حکومتی اسلامی که به گفته سردمداران آن دینی الهی ، مطلق و کامل است و انسانها با سرلوحه قرار دادن موازین آن می توانند به رستگاری برسند، اینگونه همان انسانی را که توسط خدا اشرف مخلوقات خوانده شد را سبعانه به دارمی آویزند ودر مورد گرفتن زندگی آنها به همین راحتی تصمیم میگیرند تا آنجا که ایشان را به همان حال در معرض دید دیگران می گذارند تا موجب عبرت دیگران گردد! مگر نه آنکه پیامبران فرستاده شدند تا با اینگونه مظالم و دیکتاتوریها مبارزه کنند و راه را برای حکومت و صلح الهی بروی زمین هموار سازند پس چرا باید یک حکومت متظاهر به مذهب، با وجود داشتن پیامبر خاتم و امامان معصوم همانند نمرودیان ، فراعنه و ... عمل کند و ارزش انسان را تا به این حد بی ارزش و بی مقدار نماید.
طبق گفته کتاب آسمانی :
خدا محبت است و انسان را با محبت خود آفرید و برای خود برگزید.
اکنون که خدا ما را برای خود برگزیده است ، دیگر چه کسی جرأت خواهد کرد برما اتهامی وارد آورد؟ در جایی که خدا حتی فرزند خود را از ما دریغ نکرد بلکه او را فرستاد تا در راه همه ما قربانی شود، آیا همه چیزها را به ما نخواهد بخشید؟( رومیان 8-32،33)
محمد سهرابی ، سعید معینی & ابراهیم طباطبایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر